برندهها
دراگان اسکوچیچ: این یک اعاده حیثیت درست و حسابی و تروتمیز بود. سرمربی اهل کرواسی که با وجود کسب نتایج بسیار خوب در تیم ملی به ناحق از این سمت برکنار شد و حسرت حضور در مرحله نهایی جامجهانی را خورد، در بازگشت به ایران عملکردی خیرهکننده داشت. اسکوچیچ روی نیمکت تراکتور تیم تروتمیزی ساخت؛ تیمی که بر خلاف پرسپولیس این فصل فراز و نشیب نداشت، تقریبا در تمام طول فصل فوتبال منظم و خوبی را بازی کرد و در نهایت ضمن فتح تمامی افتخارات فردی، نخستین قهرمانی تاریخ تیم تبریزی را هم به ارمغان آورد.
اسکوچیچ به خوبی میدانست از تیمش چه میخواهد. آنها فوتبال شناور و تماشاگرپسندی را بازی کردند و نهایتا هم جام را بردند. موفقیت در تراکتور، به دیگر تجارب خوب اسکوچیچ در ایران مثل عملکردش در نفت آبادان، فولاد، ملوان و تیم ملی اضافه میشود.
مهدی تارتار: اگر قرار باشد از باثباتترین مربیان تاریخ لیگ برتر نام ببریم، حتما باید آن بالای فهرست یک جای خالی برای مهدی تارتار نگه داریم. حالا دیگر همه فهمیدهاند که حضور موفقیتآمیز این مربی 52 ساله روی نیمکت تیمهای مختلف تصادفی نیست. او یک گزینه مطلوب برای باشگاههای متوسط و معمولی محسوب میشود و همیشه هم به حفظ جایگاه آنها کمک میکند. تارتار که پیش از این سابقه غالبا خوبی در تیمهایی همچون گسترش فولاد، صبا، پارس جنوبی جم، نفت مسجدسلیمان، پیکان، ذوبآهن و ملوان داشت، امسال هم در گلگهر سیرجان نمره قبولی گرفت. تیم تارتار در 30 مسابقه صاحب 47 امتیاز شد و لیگ بیستوچهارم را در رتبه پنجم به پایان رساند. تازه گلگهر به نیمهنهایی جامحذفی هم رسیده؛ آنجا باید با ملوان بازی کند و در فینال احتمالی به مصاف برنده استقلال و صنعت نفت آبادان برود.
ملوان: تیم شمالی مثل فصل گذشته عملکرد خوبی در لیگ برتر داشت. ملوان که در لیگ بیستوسوم با مهدی تارتار 41 امتیاز به دست آورد و در رده ششم قرار گرفت، این فصل هم با مازیار زارع 39 امتیاز کسب کرد و هفتم شد؛ عنوانی قابل دفاع برای نماینده محبوب خطه گیلان. تیم مازیار البته در برههای از فصل دچار افت شدید شد و چیزی نمانده بود او استعفا بدهد یا اخراج شود، اما در ادامه خودش را بازیابی کرد و فصل را آبرومندانه به پایان رساند. چنان که گفتیم ملوان به نیمهنهایی جام حذفی رسیده و آنجا باید با گلگهر مصاف بدهد.
سعید اخباری: بین برندههای لیگ برتر حتما باید به چادرملو یزد هم اشاره کرد؛ باشگاهی که در نخستین فصل حضورش در لیگ برتر عملکرد باثباتی ارائه داد و موفق شد در رده دهم جدول قرار بگیرد. مهمترین ویژگی آنها، بیگمان این بود که همه بزرگان و مدعیان لیگ را آزار دادند؛ یا از آنها امتیاز گرفتند یا به سختی مغلوب شدند. سرمربی این تیم سعید اخباری 39 ساله بود که باشگاه از فرط رضایت، در میانههای فصل قراردادش را تمدید کرد. اگرچه او گاهی به ارائه فوتبال تدافعی متهم میشد، اما با توجه به بضاعت و داشتههای چادرملو در مقایسه با سایرین، شاید خیلی نشود انتخاب چنین سبکی را ملامت کرد.
یحیی گلمحمدی: سرمربی مستعفی پرسپولیس پس از نیمفصل خانهنشینی و به هم خوردن حضورش روی نیمکت تراکتور، از ابتدای لیگ بیستوچهارم هدایت فولاد خوزستان را بر عهده گرفت و در این پست عملکرد خوبی داشت. اگرچه باشگاه فولاد هزینههای زیادی انجام داد و فصل نقلوانتقالات پر خبری داشت، اما به هر حال فولادی که فصل گذشته در هفته پایانی توانسته بود بقای خودش در لیگ برتر را تضمین کند، زیرنظر گلمحمدی در رده چهارم قرار گرفت که پیشرفت تحسینبرانگیزی بود و در این مسیر نمیشود بیتفاوت از اسم یحیی عبور کرد. هرچند یحیی امسال هم بدقلقیهای خودش را داشت و به رسم همیشگی چالشهای سنگینی را با مدیران باشگاه پشت سر گذاشت؛ آنقدر که کار حتی به تغییرات اساسی در این بخش انجامید و هوشنگ نصیرزاده از سمت مدیرعاملی برکنار شد.
مجتبی حسینی: در نهایت منصفانه نیست اگر بین برندهها به مجتبی حسینی اشاره کنیم؛ سرمربی 51 سالهای که او هم مثل تارتار در این سالها تیمهای متوسط زیادی عوض کرده و معمولا هم گلیم خودش را از آب بیرون کشیده است. حسینی این فصل هم در آلومینیوم اراک عملکرد خوبی داشت. او از جوانگرایی نمیترسد و به وسع خودش فرصت قابل توجهی به جوانان میدهد؛ مثل محمد خلیفه، دروازهبان تیم اراکی که بعد از درخشش در لیگ برتر به تیم ملی هم رسید. همچنین محمدامین کاظمیان هم زیرنظر حسینی بهترین فصل فوتبالش را پشت سر گذاشت و کار به جایی رسید که باشگاه توانست با فروش او به پرسپولیس، سود خوبی به دست بیاورد.
بازندهها
سپاهان: غیرقابل درک است که برای فصول متمادی ستارههای لیگ برتر را دستچین کنید، اما ناکامیتان در کسب قهرمانی لیگ 10 ساله شود. سپاهان در حالی فصل را به پایان رساند که تنها دستاوردش، یک پیروزی برابر پرسپولیس در سوپرجام بود و کسب سهمیه پلیآف لیگ نخبگان در انتهای فصل. رقابتی که تابستان قبل هم از موفقیت در آن عاجز بودند تا به سطح دوم آسیا تبعید شوند و آنجا هم ناکام باشند.
سپاهان اواسط فصل با ژوزه مورایس قطع همکاری کرد و پاتریس کارترون فرانسوی را استخدام کرد و حتی بعد مصدومیت مهدی لیموچی، گرانقیمت کاپیتان سابق موناکو را جذب کرد، اما هزینه این همه بریز و بپاش، تقریبا هیچ بود.
جواد نکونام: شاید بهتر باشد کل استقلال را در این پکیج بگنجانیم؛ از مدیریت سابق و فعلی گرفته تا بازیکنان و همه مربیان پرتعدادی که امسال به جمع آبیپوشان آمدند و رفتند. با این حال نوشتن از کسی که استارت فصل فاجعهبار استقلال را زد، شاید دور از انصاف نباشد. چرا که خودش هنوز مشغول پرداختن به گذشته است و با وجود اینکه ماههاست از برکناریاش میگذرد، آخرین پست اینستاگرامیاش درباره فوتبال ایران، برمیگردد به چند روز پیش که اشتباهات داوری به نفع پرسپولیس در فصل گذشته را متذکر شده بود! استقلال در فصل جاری دقیقا از چنین تفکری ضربه خورد؛ پرداختن به رقیب به جای برطرف کردن نقاط ضعف. حالا اینکه این تیم چه زمانی بتواند کمر راست کند، گذر زمان نشان میدهد، چرا که تیم قبلی نکونام یعنی فولاد هم دو، سه فصلی را در محاق بود و تازه به جمع مدعیان بازگشته است!
علی خطیر: مدیر سابق نکونام را هم باید در این فهرست قرار داد. کسی که انتهای فصل گذشته پس از بالا گرفتن تنشهایش با سرمربی در استقلال از این تیم کنار گذاشته و امسال مدیرعامل نساجی شد تا نشان بدهد همهچیز تقصیر جواد بوده. ماحصل مدیریت او اما با وجود هزینههای فراوان، سقوط تیم ریشهدار قائمشهری به دسته پایینتر بود و استعفای هفتههای پایانی خطیر هم نمیتواند از او بابت رقم خوردن چنین فاجعهای سلب مسوولیت کند. در واقع از ساکت الهامی با رفتوبرگشتهای حیرتانگیزش گرفته تا خطیر، همگی در ناراحتی مردم قائمشهر مقصر هستند.
رضا درویش: درست است کسب مداوم قهرمانی در شرح وظایف یک مدیرعامل نیست و درویش اقدامات مثبتی هم در پرسپولیس داشته، اما امسال سرمنشأ اصلی تنشها، شیوه کاری او بود و استعفای ظاهریاش در پایان فصل هم کمکی به بهبود اوضاع پرسپولیس نکرد. انتخاب اشتباه سرمربی و تعلل در استخدام جانشین، نقل و انتقالاتی که منجر به پیر و ضعیف شدن ترکیب شد و البته چنددستگی در تیم، همگی حاصل مدیریت درویش در پرسپولیس بود و او قطعا نباید در فصل پر از ناکامی سرخپوشان به خودش نمره قبولی بدهد. با این وجود مشخص نیست حتی با وجود این همه پوئن منفی در کارنامه کاری آقای مدیر، درویش کار را رها میکند یا قصد دارد با قدرت به مدیریتش ادامه دهد!
نیما نکیسا: هیچکس نفهمید نکیسا با تکیه بر کدام تجربه، سکان مدیریت یکی از بزرگترین باشگاههای ایران را به عهده گرفت و اصلا چه شد که بعد از سوال یک خبرنگار در خصوص اضافه کردن بیش از صد میلیارد تومان زیان انباشته به باشگاه ذوبآهن که خودش آن را گردن نگرفت، از سمتش برکنار شد! حقیقت اینجاست که تیم فوتبال ذوبآهن در حضور یک سال و هفت ماهه نکیسا نتایج بدی کسب نکرد، اما ناکامی تیمهای رشتههای دیگر در کنار اضافه شدن بدهی به داراییهای باشگاه، مدیران کارخانه را مجبور کرد گلر سابق پرسپولیس را کنار بگذارند.
فدراسیون فوتبال: مگر میشود با این سطح مسابقات لیگ برتر، به متولی برگزاری بازیها نمره قبولی داد؟ امسال علاوه بر ضعفهای همیشگی، مشکلات مربوط به VAR هم به چرخه معضلات فوتبال ایران اضافه شد و ورود این تکنولوژی، تنها ابهامات و اشکالات داوری را بیشتر کرد و بس! بیست و چهارمین دوره لیگ برتر در شرایطی شروع شد که تا میانههای فصل، استقلال و پرسپولیس یک میزبانی درست از رقبایشان نداشتند و مشکلات مربوط به امنیت تماشاگران بازهم قربانی گرفت. ابتدای فصل یک هوادار ملوان در فولادشهر به دلیل قصور رسیدگی به حمله قلبیاش، جان خود را از دست داد و در جریان جدال پرسپولیس و تراکتور هم که شاهد کور شدن یک تماشاگر پرسپولیسی بودیم. در کنار مشکلات سختافزاری، مدیران فدراسیون حتی در کاغذبازیهای اداری هم کمکاری کردند و برای مثال رای پرونده شکایت باشگاه پرسپولیس از علیرضا بیرانوند در شرایطی هنوز اعلام نشده که تا یک ماه دیگر، میتوان سالگرد آن را جشن گرفت! با این تفاسیر، فدراسیون فوتبال برنده برگزاری مسابقات محسوب میشود یا بازنده؟