نبرد با آبهای یخزده رود هادسون
خطر هنوز برطرف نشده بود. هواپیما آسیب دیده بود و آب یخزدهی رودخانه هادسون بهسرعت وارد کابین میشد. خدمهی پرواز بلافاصله درهای اضطراری را باز کردند و فرایند تخلیهی مسافران را آغاز کردند. مسافران به سمت بالهای هواپیما هدایت شدند و در سرمای استخوانسوز ژانویه، روی سطح لغزندهی بالها ایستادند. آب بهسرعت بالا میآمد و هواپیما بهآرامی در حال غرق شدن بود.
مردم دنیا پرواز ۱۵۴۹ را «معجزه هادسون» توصیف میکنند
کاپیتان سالنبرگر، پس از اطمینان از خروج همهی مسافران، دو بار هواپیما را بررسی کرد تا مطمئن شود کسی جا نمانده است. او آخرین نفری بود که هواپیمای در حال غرق شدن را ترک کرد.
خوشبختانه، بهدلیل موقعیت مکانی استثنایی (وسط یکی از شلوغترین شهرهای دنیا)، کشتیهای مسافربری که در رودخانه در حال تردد بودند، بلافاصله متوجه ماجرا شدند و خود را به هواپیما رساندند. آنها اولین ناجیان بودند و پس از آنها، گارد ساحلی و قایقهای آتشنشانی نیز از راه رسیدند. در یک عملیات نجات بینظیر، تمام ۱۵۵ سرنشین هواپیما به ساحل منتقل شدند. این خبر بهسرعت در سراسر جهان پخش شد: یک معجزه در رودخانه هادسون رخ داده بود.
آیا خلبان واقعاً مجبور به فرود روی رودخانه بود؟
درحالیکه تمام دنیا کاپیتان سالی سالنبرگر را قهرمانی واقعی مینامید، هیئت ملی ایمنی حملونقل آمریکا (NTSB) تحقیقات خود را برای کشف علت دقیق حادثه آغاز کرد. وظیفهی این هیئت، فارغ از هیاهوی رسانهها و احساسات عمومی، بررسی عملکرد خلبان و هواپیما بود. یکی از نخستین سؤالات این بود: آیا سالنبرگر واقعاً مجبور به فرود روی رودخانه بود؟ آیا رسیدن به فرودگاههای نزدیک امکانپذیر نبود؟
برای پاسخ این سؤال، محققان چندین شبیهسازی انجام دادند. در آزمایشهای اولیه، خلبانان شبیهساز موفق شدند هواپیما را سالم روی باند لاگواردیا فرود بیاورند و در نگاه اول، عملکرد سالنبرگر زیر سؤال رفت؛ اما واقعیت این بود که خلبانان شبیهساز از همان ابتدا میدانستند چه اتفاقی افتاده و چه باید بکنند، درحالیکه فاجعهی پرواز ۱۵۴۹ بهطور ناگهانی اتفاق افتاده بود.
وقتی محققان آن ۳۵ ثانیهای را که خدمهی پرواز برای ارزیابی وضعیت و تلاش برای راهاندازی دوبارهی موتورها صرف کردند، به شبیهسازی اضافه کردند، نتایج تغییر کرد و تمام خلبانان شبیهساز قبل از رسیدن به باند سقوط کردند. این نشان داد که تصمیم سالنبرگر نهتنها درست، بلکه تنها گزینهی ممکن برای نجات جان مسافران بود.
تحقیقات همچنین یک اقدام هوشمندانهی دیگر از سوی سالنبرگر را آشکار کرد. او بلافاصله پس از ازکارافتادن موتورها، واحد برق کمکی (APU) هواپیما را روشن کرده بود. این ژنراتور اضطراری، برق سیستمهای الکترونیکی حیاتی هواپیما را تأمین کرده بود و کمک کرده بود که «مغز الکترونیکی» ایرباس A320 فعال بماند و از طریق سیستم «حفاظت از پوشش پروازی» (Flight Envelope Protection)، مانع از افتادن هواپیما در وضعیت خطرناک «واماندگی» (Stall) شود.
در واقع، دادههای جعبه سیاه نشان داد که سرعت هواپیما در لحظاتی کمتر از حد ایدهآل بود، اما کامپیوتر پرواز با تنظیم خودکار زاویهی هواپیما، آن را در آسمان نگه داشت. این تصمیم غریزی و خارج از دستورالعمل، نقشی حیاتی در این فرود موفق داشت.
غازهای کانادایی مهاجر، بلای جان پرواز ۱۵۴۹
اما چه چیزی باعث ازکارافتادن همزمان دو موتور پیشرفتهی جت شده بود؟ برای پاسخ به این سؤال، محققان موتورها را که با زحمت فراوان از اعماق رودخانه بیرون کشیده شده بودند، کالبدشکافی کردند. بقایای ناچیزی از پر و بافتهای بیولوژیکی در داخل موتورها پیدا شد. این نمونهها برای تحلیل DNA به مؤسسهی «اسمیتسونین» فرستاده شدند.
هواپیما برای مقابله با پرندههای ۴ پوندی آزمایش شده بود، اما غازهای کانادایی با ۱۰ پوند وزن، آن را غافلگیر کردند
نتایج شگفتآور بود. پرندگانی که با پرواز ۱۵۴۹ برخورد کرده بودند، غازهای کانادایی مهاجر بودند. این غازها که هرکدام احتمالاً تا ۱۰ پوند (حدود ۴٫۵ کیلوگرم) وزن داشتند، بسیار بزرگتر از پرندهای بودند که موتورها برای مقابله با آن طراحی و آزمایش شده بودند. طبق استانداردها، موتورها باید در برابر برخورد یک پرندهی ۴ پوندی مقاومت میکردند، اما در این حادثه، حداقل چهار پرندهی بزرگ به هر دو موتور برخورد کرده و کمپرسورهای داخلی آنها را متلاشی کرده بودند.
تحقیقات همچنین نشان داد که این غازها، بومی منطقه و تحت کنترل فرودگاه لاگواردیا نبودند، بلکه پرندگان مهاجری بودند که از شمال کانادا به سمت جنوب در حرکت بودند؛ یعنی برنامههای کنترل پرندگان در اطراف فرودگاهها نمیتوانستند از چنین حادثهای جلوگیری کنند.
از برخورد در آسمان تا فرود روی رود: راز نجات ۱۵۵ سرنشین هواپیما
پرواز ۱۵۴۹ باعث شد که صنعت هوانوردی، خطر برخورد با پرندگان را جدیتر بگیرد و رادارهای شناسایی پرندگان را بیش از پیش، توسعه دهد؛ اما فراتر از فناوری، «معجزه در هادسون» یک داستان انسانی با چاشنی خونسردی، مهارت و همکاری بینظیر است. وقتی به تصمیماتی که آن لحظه گرفته شدهاند، نگاه میکنیم، میفهمیم که همکاری سالنبرگر و کمکخلبان اسکایلز که تازه آموزشهای ایرباس A320 را به پایان رسانده بود، نقشی مهم در نجات سرنشینان داشت.
در حقیقت نجات همهی ۱۵۵ سرنشین هواپیما، نتیجهی ترکیب یک تیم پروازی استثنایی، هواپیمایی مدرن با سیستمهای ایمنی پیشرفته، آسمان صاف، رودخانهای آرام و کمکهای سریع بود که فاجعهای حتمی را به افسانهای ماندگار تبدیل کردند و نشان دادند که اگر در لحظه تصمیمهای درستی گرفته شود، حتی یک رودخانهی معمولی در نیویورک هم میتواند باند فرودی فوقالعاده باشد.