هر بار که این فشارها اوج گرفته، رسانههای منصفتر به ارزیابی نقاط مثبت و منفی کارنامه این مدیر پرداختهاند و در کنار کم و کاستیها، بخش روشن داستان را هم مورد توجه قرار دادهاند. بااینحال امروز دیگر انجام چنین کاری بسیار دشوار شده، چرا که حجم تاریکیها به صورت لحظهای در حال افزایش است و هر جای باشگاه را که نگاه کنید، یک دستاویز محکم برای منتقدان پیدا میشود. شاید آخرین مصداق که فضا را علیه درویش متشنجتر از هر زمان دیگری کرد، روشن شدن بیماری هپاتیت سرژ اوریه بود؛ تنها دفاع راست قرمزها که نیامده شاید برود.
بسته کامل نگونبختی!
باشگاه پرسپولیس حدود یک ماه پیش با سرژ اوریه قرارداد بست؛ مدافع راست سرشناس و ۳۲ساله اهل ساحل عاج که بیش از ۹۰ بازی برای تیم ملی این کشور انجام داده و در رده باشگاهی هم در تیمهای مطرحی همچون پاریسنژرمن، تاتنهام، تولوز، ناتینگهام فارست و… توپ زده است. با وجود این که اوریه یک سال عملا خانهنشین بود، جذب این بازیکن از سوی مدیران پرسپولیس به شکل یک حماسه وانمود شد؛ تا جایی که مدیر رسانهای باشگاه از او به عنوان بزرگترین بازیکن خارجی تاریخ لیگ برتر یاد کرد.
با این حال گذر زمان، این پیروزی بزرگ را احتمالا به شکستی فاجعهبار تبدیل کرده است؛ جایی که حالا آزمایشهای پزشکی، ابتلای اوریه به بیماری هپاتیت را تایید میکنند. بعد از انتشار اخبار اولیه در این مورد، باشگاه سخت در تلاش بود مشکل مدافع ساحل عاجی را «قابلحل» قلمداد کند. نمیدانیم الان که شما این مطلب را میخوانید موضوع روشن شده یا نه، اما واقعا بعید است مساله به این آسانیها حل شود. چشماندازی که الان داریم، این است که خرید اوریه یک ناکامی بزرگ بود که طیفی از تبعات را میتواند برای باشگاه به همراه داشته باشد؛ در خوشبینانهترین حالت ممکن، تنها منجر به خالی ماندن دفاع راست تیم میشود و در شکلی بدبینانه، حتی میتواند غرامت چند صد هزار دلاری روی دست سرخپوشان بگذارد.
انبوه سوالات بیجواب
داستان اوریه اما تنها علامت سوال این روزهای پرسپولیس نیست، چرا که عملکرد مدیران باشگاه با اما و اگرهای بسیار بیشتری همراه بوده. به عنوان مثال نوع تعامل درویش و شرکا با وحید امیری بسیار بحثبرانگیز بود؛ ابتدا گفتند این بازیکن در لیست مازاد قرار گرفته، سپس با تبلیغاتی گسترده قراردادش تمدید شد، در ادامه وحیدهاشمیان به صراحت اعلام کرد
این بازیکن را نمیخواهد، تنها ۴۸ساعت پس از آن اما امیری در مسابقه دوستانه قرمزها با نود ارومیه بازوبند کاپیتانی تیم را به دست بست، بعد پنجره نقلوانتقالاتی به پایان رسید و همه فکر کردند وحید دیگر سرخپوش باقی مانده، اما حالا خبرمیرسد قرارداد او ثبت نشده و این بازیکن بدون این که فرصت حضور در تیم دیگری را پیدا کرده باشد، بیرون مانده! مجموعه اینها همان چیزی است که در یک کلمه «سوءمدیریت» خوانده میشود. ماجرای سردار دورسون هم هست؛ مهاجمی که برای فسخ یک فصل باقی مانده از قراردادش ۴۰۰هزار دلار گرفت و در حالی جدا شد که امروز پرسپولیس با کمبود مهاجم مواجه است. خب شما که فوروارد نداشتید، به جای این که این همه پول به دورسون بدهید که برود، همین پول را به او میدادید که بماند و بازی کند. مگر مهاجم بدی بود؟
تازه باشگاه حالا باید کلی هزینه دیگر برای جذب یک مهاجم جدید صرف کند. به عنوان یکی از انبوه مصادیق دیگر میتوان به حکایت سعید مهری هم اشاره کرد که اصلا مشخص نشد ابتدای فصل قبل چطور به پرسپولیس آمد و چرا با او قرارداد دوساله بستند. هر چه هست اما حالا گفته میشود این بازیکن هم برای فسخ قراردادش ۱۸میلیارد تومان پول گرفته است؛ ۱۸میلیارد برای اینکه هیچ کاری نکند. قشنگ نیست؟ اگر مدیریت به همین راحتی است، باور کنید پرسپولیس همین حالا میتواند ۸۰میلیون مدیرعامل داشته باشد!