برزیل و تاریخسازی بزرگ؛
دنیای اقتصاد: درست است که از ماهها قبل صحبت از حضور کارلو آنچلوتی در راس کادرفنی تیم ملی برزیل بود، اما بازهم نهایی شدن این اتفاق، موجی از واکنش را به همراه داشت. قرار است برای نخستین بار در تاریخ ۱۱۱ ساله، یک سرمربی خارجی روی نیمکت سلسائو بنشیند و چه چیزی تعجببرانگیزتر از این؟
از بیست و ششم ماه مه یعنی ۱۲ روز دیگر، کارلتو هدایت برزیل را به عهده خواهد گرفت. قرارداد سرمربی باتجربه ایتالیایی تا پایان جام جهانی ۲۰۲۶ خواهد بود و در این مدت او ۱۰ میلیون یورو دستمزد دریافت میکند و در صورت قهرمانی در این رقابتها، ۵ میلیون دیگر هم پاداش میگیرد. پس از یک فصل بدون جام و توام با ناکامی در رئال مادرید، آنچلوتی به پایان دومین دورهاش در جمع کهکشانیها رسید و روز گذشته هم در جریان کنفرانس خبری پیش از جدال رئال برابر مایورکا، تاکید کرد به صورت دوطرفه با باشگاه برای جدایی توافق شده است.
اینکه برزیل به عنوان پرافتخارترین تیم تاریخ جامجهانی و یکی از مدعیان سنتی این رقابتها برای نخستین بار از انتخاب سرمربی بومی کنار کشیده و یک گزینه با تجربه را به کشورش آورده، نشان میدهد تا چه اندازه اصول و سنتها در دنیای فوتبال دستخوش تغییر شده است. حتی پیشکسوتی مثل ریوالدو هم که با انتخاب سرمربی خارجی مخالف بوده، ابراز امیدواری کرد پیشینه آنچلوتی بتواند پس از سالها آنها را به قهرمانی برساند. مساله دقیقا همین است که رسیدن به موفقیت باید در اولویت قرار بگیرد.
برزیل به عنوان مهد استعدادهای دنیای فوتبال، مدتهاست در هر تورنمنتی ناکام میماند و حالا فرمول سنتی تغییر کرده تا شاید این شوک جواب بدهد چرا که سنگ متعصبانه سرمربی وطنی که به سینه کوبیده میشود، باعث غفلت در راه پیشرفت میشود. همین حالا انگلستان به عنوان مخترع ورزش فوتبال از توماس توخل آلمانی روی نیمکت سود میبرد و پرتغال هم با روبرتو مارتینز اسپانیایی آماده جام جهانی میشود. خلاصه اگر سرمربی داخلیتان پز پیروزی برابر مشتی رقیب از رده خارج را داد و به هر منتقدی انگ وطنفروشی زد، باور نکنید که حضور او روی نیمکت تیم ملی به موفقیت منتج میشود، چرا که حتی بزرگان دنیا هم از استخدام خارجیها ابایی ندارند!