با افزایش دنبالکنندگانش که حالا به بیش از ۳۳ هزار نفر رسیدهاند، توجه توسعهدهندگان هم به او جلب شد. اما راس خیلی زود فهمید که تجربهی زیستهاش بهتنهایی کافی نیست. او شروع کرد به خواندن کتابهای طراحی بازی، شرکت در دورههای آموزشی و حتی یادگیری برنامهنویسی. در همان زمان برای پارالمپیک توکیو هم تمرین میکرد، اما سرانجام مسیرش را انتخاب کرد.
وقتی از او پرسیدند چرا سکوی ورزش را برای رساندن پیامش انتخاب نکرد، پاسخ قاطعانه داد: «پارالمپیک یک ماه بعد از المپیک برگزار میشود و وقتی المپیک به پایان میرسد، دیگر کسی اهمیت چندانی به اتفاقات نمیدهد. چیزی که برای من اهمیت داشت، دامنهی اثر بود. بله، گسترهی تأثیرگذاری را مهمتر میدانستم.»
و به نظر او، ایجاد تغییر در صنعت بازی، چالشی بهمراتب بزرگتر از شنا در سطح جهانی است. مشکل اصلی، «موتورهای بازیسازی» هستند؛ پلتفرمهای پایهای که اکثر بازیها روی آنها ساخته میشوند. این موتورها میتوانند ابزارهای دسترسپذیری را بهصورت پیشفرض در خود داشته باشند، اما هیچ استاندارد صنعتی یا انگیزهی مالی برای این کار وجود ندارد.
استودیوها اغلب گیمرهای دارای معلولیت را برای یک ساعت تست دعوت میکنند و با یک کارت هدیه راهیشان مینمایند
در نتیجه، کار او و امثال او به مبارزهای طاقتفرسا تبدیل میشود اولین تجربهی مشاورهی او با بازی Madden NFL 18 بود که در ازای بازخورد و برگزاری یک کارگاه، تنها یک نسخه امضاشده از بازی و یک تور در دفتر شرکت دریافت کرد. در صنعت گیمینگ این نوع بهرهکشی غیرمعمول نیست. استودیوها اغلب گیمرهای دارای معلولیت را برای یک ساعت تست دعوت میکنند و با یک کارت هدیه راهیشان مینمایند. راس تعریف میکند که زمانی، یکی از استودیوهای بزرگ (AAA) از او خواست برای تست یک بازی به آنسوی شهر برود، اما مبلغ پیشنهادی حتی هزینهی تاکسی اینترنتی او را هم پوشش نمیداد.
در این فضا، فعالان حوزهی دسترسپذیری ناچارند بااحتیاط حرکت کنند. انتقاد علنی از یک استودیو میتواند به قیمت ازدسترفتن همهی فرصتهای آینده تمام شود. همانطور که ماینر میگوید: «اینجا شایع است که میگویند نباید دستی را که به تو غذا میدهد، گاز بگیری.» ترس از اینکه «ناسپاس» به نظر برسند، باعث میشود بسیاری در برابر بیعدالتیها سکوت کنند.
راس در این مسیر از مربی بزرگی الهام گرفت: برندون کول، معروف به «Superblindman». کول با خوشبینی بیپایان و تخصص فنی فوقالعادهاش، یکی از شناختهشدهترین مشاوران این حوزه بود و در پروژههای عظیمی مانند Forza Motorsport و The Last of Us 2 نقش کلیدی داشت. مرگ او بر اثر سرطان در سال ۲۰۲۴ ضربهای سنگین به این جامعهی کوچک اما مصمم وارد کرد. راس میدانست که بخشی از بار این میراث حالا بر دوش خودش قرار گرفته است.
رؤیای شغل تماموقت
امروز، راس ماینر از آپارتمانش در لسآنجلس، جایی که سه سال پیش برای پیشرفت شغلی به آنجا نقلمکان کرد، استریم میکند. در استودیو خانگیاش، تجهیزات حرفهای و پیشرفتهای به چشم میخورد که بخشی از آنها را بنیاد خیریهی یوتیوب معروف، مستر بیست اهدا کرده است.
او برای مخاطبان بینای خود، نورپردازیهای تعاملی تنظیم میکند و حتی دوربینی مجزا به نام «دیکسی کَم» روی سگ راهنمایش، دیکسی، قرار داده است. او بادقت تلاش میکند تجربهای بصری برای دیگران خلق کند، هرچند خودش در دنیایی از اصوات به سر میبرد.
اما اگر او را کمی بهتر بشناسید، پشت این چهرهی عمومی، نوعی سرخوردگی پنهان و دائمی میبینید. همانطور که خودش نیز تأیید میکند، ویدیوی تحلیلی و دقیق او از گیمپلی God of War بهسختی دیده میشود، درحالیکه ویدیوی سادهای از قدمزدنش با سگ راهنما دهها هزار بازدید میگیرد.
راس با خندهای تلخ میگوید: «میفهمم که این ویدیوها به مردم حس خوبی میدهد و آنها را الهامبخش میدانند، ولی هدف من این نیست.»
راس ماینر: «ویدیوهای قدم زدنم با سگ راهنما بیش از ویدیوی تحلیلی من او از گیمپلی God of War بازدید میگیرند»
درواقع هدف نهاییاش این نیست که در یوتیوب به شهرت به رسد. وقتی از آیندهی ایدهآلش سؤال میشود، قبل از پایان جمله، قاطعانه پاسخ میدهد: «رفیق، من یک شغل معمولی میخواهم.». رؤیای او داشتن یک شغل تماموقت در یک استودیوی بازیسازی است. جایی که بتواند از روز اول در فرایند طراحی حضور داشته باشد و دسترسپذیری نه بهعنوان یک وصلهی اضافی، بلکه بهعنوان بخشی از پایههای اصلی بازی، در نظر گرفته شود.
اگر چنین بازی موفقی ساخته شود، دیگران هم این مسیر را ادامه میدهند و استانداردهای جدیدی در صنعت شکل خواهد گرفت. این همان «دامنه اثری» است که راس همیشه به دنبالش بود.
او میداند که احتمالاً اولین کارمند کاملاً نابینای تاریخ صنعت بازی خواهد بود، اما به دنبال عناوین و افتخارات نیست. فقط میخواهد یکی دیگر از نامهایی باشد که در تیتراژ پایانی میآیند. بااینحال، توجهی را که امروز دریافت میکند؛ ارج مینهد. او میگوید: «نمیخواهم بگویم این توجه خوب است، اما لااقل مسیر مرا تأیید میکند. دیگر حس نمیکنم در خلأ محض فریاد میزنم.».
راس ماینر همچنان به مبارزه ادامه میدهد، نه برای خودش، بلکه برای نسلی از گیمرها که شاید هرگز نبینند، اما حق دارند مانند هرکس دیگری، در دنیاهای دیجیتال ماجراجویی کنند، شکست بخورند و پیروز شوند. او معمار دنیاهای نامرئی است و هر صدای دقیقی که به یک بازی اضافه میکند، آجری است برای ساختن آیندهای فراگیرتر.