استانیسلاو پتروف، افسر نگهبان آن شب، باید گزارش را به فرماندهی ارشد منتقل میکرد؛ اما او برخلاف دستورالعمل، تصمیم گرفت صبر کند. استدلالش ساده بود: حملهی واقعی آمریکا هرگز با پنج موشک آغاز نمیشود و منطقی نبود که واشینگتن با چنین حملهی محدودی، خطر نابودی کامل را بپذیرد. بهعلاوه، رادارهای زمینی هیچ نشانهای از ورود موشکها نشان نداده بودند.
چند دقیقهی بعد مشخص شد هشدار ماهوارهای نتیجهی انعکاس نور خورشید بر ابرهای بالای دشتهای آمریکا بود. خطایی نرمافزاری در الگوریتم پردازش تصاویر، نور را بهعنوان پرتاب موشک تفسیر کرده بود. تصمیم پتروف برای بیاعتنایی به هشدار، مانع بروز فاجعهی هستهای شد.
مقالههای مرتبط
حادثهی ۱۹۸۳ سالها محرمانه ماند و تنها پس از فروپاشی اتحاد شوروی فاش شد. پتروف بعدها گفت خود را قهرمان نمیداند و صرفاً کاری را انجام داده که به نظرش منطقی میرسید. با این حال بسیاری از تحلیلگران معتقدند در آن شب، یک افسر ناشناس با قضاوت شخصی خود از وقوع جنگی جلوگیری کرد که میتوانست سرنوشت جهان را تغییر دهد.
این واقعه امروز بهعنوان نمونهای کمنظیر از شکنندگی سامانههای هشدار هستهای و اهمیت تصمیمهای فردی در لحظات بحرانی شناخته میشود.