صفحه اصلی > اخبار اقتصادی : چگونه جاسوس آمریکایی مانع تحقق کابوس هسته‌ای پکن شد؟

چگونه جاسوس آمریکایی مانع تحقق کابوس هسته‌ای پکن شد؟

اکوایران: جامعهٔ اطلاعاتی آمریکا مانع تحقق کابوس رویارویی یک چین هسته‌ای با یک تایوان هسته‌ای کوچکتر شدند.

 در تابستان، وقتی بادهای شرق آیداهو زمین‌ها را غیرقابل بازی نمی‌کنند، گری چانگ دوست دارد به یکی از زمین‌های گلف نزدیک خانه‌اش برود و یک دور بازی کند. او که هشتادوچند ساله است، با سبیلی باریک مثل مداد و خنده‌ای شیطنت‌آمیز، چهره‌ای دوستانه اما نه چندان خاص دارد.

به نوشته تیموتی مک‌لاکلین، در بلومبرگ، چانگ از زمانی که در سال ۱۹۹۰ به آیداهو فالز آمد، بیشتر زندگی‌اش را در گمنامی گذرانده است؛ شغلی ثابت در آزمایشگاه نزدیک خانه داشت ــ‌جزئیات کارش آنقدر فنی و پیچیده بود که بیشتر مردم از کنجکاوی بیشتر صرف‌نظر می‌کردند. او سه فرزند بزرگ کرد و حالا که بازنشسته شده، تلاش می‌کند هفته‌ای دو بار گلف بازی کند. این زندگی ساده و کاملاً حومه‌شهری بیش از حد شبیه تصویر کلیشه‌ای یک جاسوس بین‌المللی است که می‌خواهد در میان مردم عادی گم شود. و در واقع، چانگ دقیقاً همین است.

دهه‌ها پیش، سرهنگ چانگ هسین‌ـ‌یی یکی از ارشدترین مهندسان هسته‌ای بود که روی برنامهٔ مخفی تسلیحات اتمی تایوان کار می‌کرد. هرچند آمریکا متعهد شده بود از تایوان در برابر تهاجم چین دفاع کند و حتی سلاح هسته‌ای در آنجا مستقر کرده بود، رهبران جزیره معتقد بودند داشتن برنامهٔ بومی، بهترین راه دفاع خواهد بود.

برای مقابله با گسترش سلاح‌های هسته‌ای، سازمان سیا چانگ را به خدمت گرفت تا از او اطلاعات محرمانه بگیرد؛ اطلاعاتی که آمریکایی‌ها نهایتاً برای تحت فشار گذاشتن تایوان و واداشتن آن به کنار گذاشتن برنامۀ سلاح‌های هسته‌ایش استفاده کردند. حتی امروز هم اقدامات او بحث‌برانگیز است. برخی او را خائنی می‌دانند که سد دفاعی تایوان در برابر رؤیای چین برای اتحاد را خراب کرد. برخی دیگر، چانگ را که در سال ۱۹۸۸ به آمریکا گریخت، قهرمانی نادیده گرفته‌شده می‌دانند که جهان را از یک فاجعهٔ احتمالی هسته‌ای نجات داد.

چانگ ماجراهایش را با لحنی که بین جدی و شوخی در نوسان است بازگو می‌کند و می‌گوید انگیزه‌اش ایدئولوژیک بود؛ نه چمدانی پر از پول در کار بود، نه باج‌گیری. او دربارهٔ سال‌های جاسوسی‌اش می‌گوید «این اتفاق به‌طور طبیعی افتاد.»

هشتاد سال پس از آنکه آمریکا نخستین بمب‌های اتمی را بر شهرهای ژاپنی هیروشیما و ناگازاکی منفجر کرد، جهان وارد عصر هسته‌ای، خطرناک‌تر و غیرقابل پیش‌بینی‌تری شده است. جنگ روسیه در اوکراین، حملات آمریکا و اسرائیل به ایران و تردیدها دربارهٔ قابل‌اعتماد بودن رئیس‌جمهور دونالد ترامپ، اجماع پس از جنگ سرد دربارهٔ این مسئله را متزلزل کرده که چه کسانی باید سلاح هسته‌ای داشته باشند و نداشته باشند.

دوره‌ای که فقط کشور‌های مطرود و «یاغی» به دنبال این سلاح‌ها می‌رفتند گذشته است؛ اکنون دولت‌های ملی آشکارا از مزایای داشتن چنین تسلیحاتی سخن می‌گویند. این بحث به‌ویژه در کرهٔ جنوبی و ژاپن شدت یافته است. توان هسته‌ای چین به سرعت در حال گسترش است و یکی از مهم‌ترین معاهدات تسلیحاتی میان آمریکا و روسیه سال آینده منقضی می‌شود ــ‌و برای نخستین بار در بیش از نیم قرن گذشته، هیچ محدودیتی بر اندازهٔ زرادخانهٔ هسته‌ای این دو کشور باقی نخواهد ماند.

آنکیت پاندا، پژوهشگر ارشد برنامهٔ سیاست هسته‌ای در بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی، می‌گوید «انتظارم این است که اوضاع پیش از بهتر شدن، بدتر شود، احتمالاً شاهد رقابت تسلیحاتی خواهیم بود که واقعاً در دورهٔ پس از جنگ سرد مشابهش را ندیده‌ایم.»

در این فضا، اقدامات چانگ چشمگیرتر به نظر می‌رسد ــ‌مأموریتی جسورانه برای جلوگیری از گسترش سلاح‌های هسته‌ای، در زمانی که فضای جهانی به سمت خوش‌بینی هسته‌ای می‌رفت.

وضعیت تایوان از زمان فرار چانگ با کمک سیا همواره شکننده مانده است. چین که این جزیره را بخشی از خاک خود می‌داند، مرتباً رزمایش‌های نظامی برگزار می‌کند که برخی تحلیلگران آن را تمرینِ محاصره یا حتی حمله می‌دانند. به گفتهٔ چانگ، اینکه تایوان و چین همچنان به همزیستی ادامه می‌دهند، نشان می‌دهد که کارش درست بوده است. در پاسخ به اینکه چه جوابی به برچسب «خائن» دارد، گفت: «چه چیزی باید بگویم؟ آیا اوضاعمان بهتر شده؟» و خودش جواب داد پاسخ روشن این است که «بله، قطعاً بهتر شده‌ایم.»

در ۱۶ اکتبر ۱۹۶۴، چین به‌عنوان پنجمین کشور به «باشگاه هسته‌ای» پیوست؛ زمانی که یک بمب را در صحرای تاکلاماکان واقع در منطقهٔ شمال‌غربی سین‌کیانگ منفجر کرد. جنگ داخلی چین ۱۵ سال پیش‌تر با پیروزی نیروهای کمونیست به پایان رسیده بود و نیروهای ملی‌گرا به رهبری چیانگ کای‌شک به تایوان عقب‌نشینی کرده بودند. سرعت توسعهٔ برنامهٔ هسته‌ای چین به همان اندازه که شگفت‌آور بود، برای تایوان و ایالات متحده نیز به‌شدت نگران‌کننده بود.

هرچند آمریکا سلاح‌های هسته‌ای خود را در تایوان مستقر کرده بود، دو سال پس از آزمایش هسته‌ای چین، چیانگ به مقامات خود دستور داد پروژه‌ای به نام «پروژهٔ شینچو» را آغاز کنند. قرار بود دانشمندان با پوشش یک نیروگاه هسته‌ای، به‌طور مخفیانه سلاح هسته‌ای تولید کنند. نکتهٔ مهم این بود که باید این تلاش‌ها را از آمریکایی‌ها ــ‌که در پی مهار گسترش تسلیحات هسته‌ای بودند‌ــ پنهان می‌کردند. چانگ حدود یک سال پس از آغاز این پروژهٔ محرمانه به آن پیوست.

در سال ۱۹۶۹، او برای ادامهٔ تحصیل به ایالت تنسی اعزام شد و همان‌جا بود که به باور چانگ، سازمان سیا برای نخستین بار به او علاقه‌مند شد. اما در آن زمان، او همچنان به ضرورت داشتن سلاح هسته‌ای برای تایوان اطمینان داشت و پیشنهادهای اولیهٔ این سازمان جاسوسی را رد کرد. او می‌گوید: «من برای برنامهٔ هسته‌ای خیلی مشتاق بودم. آن موقع با خودم فکر می‌کردم: بله، تایوان هم باید یکی [بمب] داشته باشد.»

با این حال، هرچه در رده‌های شغلی بالاتر رفت، باور پیشینش مبنی بر اینکه تایوان به بمب اتم نیاز دارد، رو به سستی گذاشت. بخش زیادی از تردید او ریشه در نوع نگاهش به رابطهٔ جزیره و سرزمین اصلی داشت. او هر دو طرف را یک ملت واحد با نیاکان مشترک می‌دید و تنش‌های دو سوی تنگه را «یک نزاع سیاسی داخلی» می‌دانست که با اضافه‌شدن بمب هسته‌ای به زرادخانهٔ تایوان، به‌شدت خطرناک‌تر می‌شد. چانگ به یاد می‌آورد: «تولید یک سلاح کشتار جمعی برای کشتن یکدیگر منطقی نیست.» (او بعدها در ایمیلی نوشت: «البته من کمونیست‌ها را دوست ندارم، اما عاشق مردم چین هستم!»)

آمریکا در سال ۱۹۷۹ روابط دیپلماتیک رسمی خود را با تایوان قطع و با جمهوری خلق چین برقرار کرد. پنج سال بعد، چانگ به سمت معاون مدیر «مؤسسه تحقیقات انرژی هسته‌ای تایوان» منصوب شد. همان سال، او رابطهٔ خود را با سیا رسمی کرد؛ درحالی‌که در دو سال پیش از آن، گاه‌وبی‌گاه اطلاعاتی در اختیار این سازمان گذاشته بود. در آوریل ۱۹۸۶ و پس از انفجار رآکتور شمارهٔ چهار نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل، باور او به درستی کارش بیشتر شد.

در سال ۱۹۸۸، آمریکا به این نتیجه رسید که وقتش است چانگ را از تایوان خارج کند. او در جلسهٔ کاری مؤسسه حاضر نشد و همکارانش یادداشتی را در کشوی میزش یافتند که در آن استعفای خود را اعلام کرده بود. با کمک سیا، چانگ به سیاتل پرواز کرد و سپس به یک خانهٔ امن در حومهٔ واشنگتن دی‌سی منتقل شد. همسر و سه فرزند خردسالش که کمی پیش از عملیات به توکیو و دیزنی‌لند سفر کرده بودند، در آمریکا به او پیوستند. آمریکایی‌ها با استفاده از اطلاعاتی که چانگ داده بود، دولت تایپه را تحت فشار قرار دادند و برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تعطیل شد.

چند ماه بعد، رسانه‌های محلی خبر ناپدیدشدن چانگ را منتشر کردند. سیا او را ابتدا به خانه‌ای در تاوسنِ مریلند و سپس به آیداهو فالز منتقل کرد و به او کمک کرد در «آزمایشگاه ملی آیداهو»، یک مرکز تحقیقاتی هسته‌ای، مشغول به کار شود. او نام واقعی خود را حفظ کرد اما وقتی در سال ۱۹۸۹ شهروند آمریکا شد، نام «گری» را به ابتدای آن افزود.

اقدامات او در تایوان جنجال برانگیخت و نامش در فهرست تحت تعقیب‌ترین افراد این جزیره قرار گرفت. تازه در سال ۱۹۹۷ بود که جزئیات بیشتری از نقش او علنی شد. در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز، جیمز لیلی ــ‌مأمور کهنه‌کار سیا که بعدها دیپلمات شد‌ــ این عملیات را نمونه‌ای استادانه از کار اطلاعاتی و دیپلماسی خواند. هرچند چانگ هرگز او را ندید، حدس می‌زند لیلی، که در سال ۲۰۰۹ درگذشت، «رئیس بزرگ» پشت ماجرا بوده است. سیا هرگز نقش چانگ را تأیید نکرده و بسیاری از اسناد آن همچنان محرمانه مانده‌اند. این سازمان و همچنین حزب حاکم مترقی دموکراتیک تایوان به درخواست اظهارنظر پاسخ ندادند.

الکساندر هوانگ، مدیر امور بین‌الملل حزب مخالف کومینتانگ، معتقد است چانگ یک خائن است. او می‌گوید: «از منظر صرفاً نظامی و قضایی، او قابل بخشش نیست و باید طبق قانون مجازات شود.» با این حال، دربارهٔ این پرسش کلی که آیا تایوان با داشتن بمب اتم وضع بهتری پیدا می‌کرد، تردیدهای جدی دارد. او معتقد است داشتن بمب خطر تحریم یا انزوای بین‌المللی را به همراه دارد که برای تایوان با وضعیت دیپلماتیک محدودش، بسیار سنگین خواهد بود. علاوه بر این، تایوان اکنون یک دموکراسی پویای کاملاً متفاوت از کرهٔ شمالی است و هوانگ مطمئن نیست که مردم با داشتن سلاح هسته‌ای موافق باشند یا هر رئیس‌جمهور تایوانی با «داشتن یک جعبهٔ سیاه بزرگ در کنار خود» احساس راحتی کند.

دیوید آلبرایت کارشناس سلاح‌های هسته‌ای که یکی از نخستین گزارش‌های مربوط به برنامهٔ هسته‌ای تایوان را منتشر کرد، نوشت که چانگ و جامعهٔ اطلاعاتی آمریکا «مانع تحقق کابوس رویارویی یک چین هسته‌ای با یک تایوان هسته‌ای کوچکتر شدند.»

با توجه به عزم پکن برای تصرف تایوان در صورت لزوم با زور، از آلبرایت پرسیدم آیا هنوز هم بر این ارزیابی پایبند است. او گفت که بله. حتی اگر تایوان موفق می‌شد بدون تحریک چین به حمله بمب هسته‌ای بسازد، باز هم ادامهٔ حمایت نظامی و اقتصادی پایدار آمریکا بسیار دشوار می‌بود.

از زمان توقف برنامهٔ هسته‌ای تایوان، به‌ندرت ایدهٔ ازسرگیری آن مطرح شده است. حزب مترقی دموکراتیک با توسعهٔ سلاح‌های هسته‌ای مخالف است و خواستار نابودی آن‌ها در تمام جهان شده است. این حزب همچنین با انرژی هسته‌ای مخالف است و این جزیره پیوسته رآکتورهای خود را تعطیل کرده است. با این حال، نگرانی دربارهٔ امنیت انرژی ظاهراً این رویکرد را تغییر داده است. اواخر این ماه، همه‌پرسی‌ای دربارهٔ راه‌اندازی مجدد یک رآکتور هسته‌ای که اوایل سال تعطیل شده بود برگزار خواهد شد.

درحالی‌که بعید است تایوان دوباره برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای خود را بسازد، کشورهای دیگر در حال بررسی دستیابی به چنین بازدارندگی یا گسترش زرادخانهٔ موجود خود هستند ــ‌در بحبوحهٔ نگرانی‌ها از میزان قابل اعتماد بودن دولت ترامپ به‌عنوان شریک امنیتی. مالوری استوارت، معاون پیشین وزارت خارجهٔ آمریکا در حوزهٔ کنترل تسلیحات، بازدارندگی و ثبات، می‌گوید کاخ سفید کنونی به‌طور آشکار یا ضمنی نشان داده که «دیگر به اندازهٔ دولت بایدن به روابط بازدارندگی گسترده علاقه‌مند نیست.»

استوارت به بحث‌ها در کرهٔ جنوبی و ژاپن دربارهٔ لزوم داشتن بازدارندگی هسته‌ای بومی اشاره می‌کند و نگرانی‌ها از احتمال پایان یافتن پیمان «نیو استارت» میان آمریکا و روسیه در سال آینده و همچنین توافق همکاری هسته‌ای تازه‌امضا شده میان بریتانیا و فرانسه را یادآور می‌شود که بخشی از دلیل شکل‌گیری آن، تردید نسبت به پایبندی متحد آمریکایی بوده است.

چانگ هرگز تلاش نکرده به تایوان بازگردد، حتی پس از پایان مهلت حکم جلبش. دلتنگی‌اش با گذر زمان از بین رفت، تا حدی به لطف ظهور تماس‌های تصویری و اپلیکیشن‌های پیام‌رسان. او می‌گوید پس از مرگ والدینش، علاقهٔ چندانی به بازدید از آنجا نداشته است. با خنده می‌گوید: «هنوز دنبال غذاهای تایوانی مثل نودل گوشت گاو و این چیزها هستم. دوست دارم برگردم و آن طعم‌ها را بچشم.»

با اینکه مخالفتش با سلاح‌های هسته‌ای به‌مرور زمان شدیدتر شد، هرگز به دنبال فعالیت علنی به‌عنوان یک فعال ضدهسته‌ای نبود و دیدگاه‌هایش را آشکارا بیان نکرد. او البته از راه‌های دیگر برای جلوگیری از فجایع تلاش کرد. برای مثال، داوطلب شد که به‌عنوان بازرس برنامهٔ سلاح‌های کشتار جمعی عراق پیش از حملهٔ آمریکا در سال ۲۰۰۳ فعالیت کند، اما می‌گوید به دلیل سوابق نامتعارفش پذیرفته نشد.

چانگ می‌گوید: «نمی‌توانم بگویم برنامه‌ای بزرگ و جاه‌طلبانه برای دستیابی به صلح جهانی بدون سلاح هسته‌ای داشتم.» با این حال، اقداماتش بسیار تأثیرگذار بود. او اضافه می‌کند: «بعضی علناً مرا به خیانت متهم کردند» ولی می‌گوید این حرف‌ها چندان اذیتش نمی‌کنند. برای او، یادداشت پسرش ارزش بیشتری دارد، یادداشتی که پس از فهمیدن دلیل خروج ناگهانی خانواده و رفتن به آمریکا نوشته بود و در بخشی از آن آمده است: «هیچ شکی ندارم که تصمیم تو نه‌تنها برای خانواده، بلکه برای تایوان هم درست بود.»

پست های مرتبط

رویای برف در کویر سعودی؛ آیا بن‌سلمان می‌تواند از بازی‌های زمستانی میزبانی کند؟

اکوایران: عربستان در سال 2029 میزبان بازی‌های آسیایی زمستانی خواهد بود. اما…

۲۹ مرداد ۱۴۰۴

آغاز بهسازی میدان تجریش پس از ۲۰ سال

میدان تجریش به عنوان یکی از میادین اصلی منطقه یک تهران بعد…

۲۹ مرداد ۱۴۰۴

نوسازی بخش جنوبی خط یک مترو

مدیرعامل شرکت بهره‌برداری متروی تهران و حومه از آغاز عملیات گسترده بهسازی…

۲۹ مرداد ۱۴۰۴