اکوایران: ترامپ، با وجود لفاظیهای تند و تهدیدآمیزش، تمایلی به آغاز جنگهای جدید ندارد. برکناری اخیر مشاور امنیت ملیاش، مایکل والتز – که از چهرههای تندرو در قبال ایران بود – نشانهای گویاست.
به گزارش اکوایران، مذاکرهکنندگان ایالات متحده و ایران بهتازگی برای چهارمین دور از گفتوگوهای هستهای خود در عمان گرد هم آمدند. دو طرف همچنان بر سر مسائل اساسی اختلافات جدی دارند، انتظارات متفاوتی از یکدیگر دارند و فرصت چندانی نیز باقی نمانده است.
با این حال، برای نخستین بار در سالهای اخیر، نشانههایی برای خوشبینی دیده میشود. آنچه این مقطع را متمایز میسازد، نه همگرایی ناگهانی مواضع، بلکه درک مشترک از این واقعیت است که دیپلماسی بر تقابل ارجحیت دارد.
به نوشته ایان برمر، مدیر اندیشکده اوراسیا گروپ برای وبسایت پراجکت سیندیکیت، ایران تأکید میکند که برنامه هستهایاش صرفاً اهداف غیرنظامی را دنبال میکند و آخرین ارزیابیهای اطلاعاتی آمریکا نیز نشان میدهد که ایران در حال حاضر در حال ساخت سلاح هستهای نیست. با این حال، از زمانی که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج کرد، فعالیتهای غنیسازی ایران بهطور قابل توجهی گسترش یافته است. در حال حاضر، ایران به کشوری در آستانه هستهای تبدیل شده است و بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حجم زیادی اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در اختیار دارد که به ادعای آژانس در صورت غنیسازی تا سطح ۹۰ درصد، میتوان از آن برای تولید شش سلاح هستهای استفاده کرد، اگرچه ساخت یک بمب عملیاتی احتمالاً بین یک تا دو سال زمان میبرد.
برای بسیاری از کشورهای غربی، این وضعیت غیرقابل پذیرش است. اگر تا پایان ماه ژوئن پیشرفتی در مسیر دیپلماسی حاصل نشود، متحدان غربی ایالات متحده احتمالا فرآیند «بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل» را فعال کند. اما چنین اقدامی موجب فروپاشی کامل روند دیپلماتیک، احتمال خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و افزایش خطر درگیری نظامی خواهد شد.
توافق محدودتر به جای انتظارات غیرواقعبینانه
ترامپ خواهان توافقی جامع است که فراتر از برجام، شامل محدودیتهایی بر غنیسازی، مهار برنامه موشکی ایران و تعدیل سیاست منطقهای تهران نیز باشد. اما چنین انتظاری غیرواقعبینانه است. ایران قصد ندارد از ظرفیتهای غنیسازی یا برنامه موشکهای بالستیک خود که بخش مهمی از سیاست بازدارندگیاش محسوب میشوند، دست بکشد.
با اینحال، حتی در چنین فضای محدود و پرتنشی، مسیر دیپلماتیک همچنان باز است. هر دو طرف انگیزههایی برای پذیرش یک توافق محدودتر دارند تا از رویارویی نظامی جلوگیری کنند. ترامپ، با وجود لفاظیهای تند و تهدیدآمیزش، تمایلی به آغاز جنگهای جدید ندارد. برکناری اخیر مشاور امنیت ملیاش، مایکل والتز – که از چهرههای تندرو در قبال ایران بود – نشانهای گویاست. همچنین، اعلام آتشبس با حوثیها در یمن در تاریخ ۶ مه نیز تحولی قابل توجه بود.
ترامپ همانند متحدانش در خلیج فارس، پیشرفت از مسیر مذاکره را ترجیح میدهد و معتقد است که اکنون، با توجه به تحولات منطقهای، زمان مناسبی برای دستیابی به چنین توافقی فراهم شده است. از آنجا که تلاشهای دولت او برای میانجیگری در آتشبس میان روسیه و اوکراین به بنبست خورده، پرونده ایران بهترین – و شاید تنها – فرصت برای دستیابی به موفقیتی عمده در عرصه دیپلماسی تا پایان سال بهشمار میرود.
اگرچه ایران در آغاز از تعامل رسمی خودداری کرد، در نهایت جناحهای تندرو گفتوگوهای غیرمستقیم از طریق عمان را پذیرفتند؛ اقدامی که نشان میدهد در صورت پیشرفت مذاکرات، احتمال ورود به گفتوگوهای مستقیم نیز وجود دارد. این تغییر موضع بازتابی از درک تهران نسبت به هزینههای فزاینده ناشی از تداوم انزوای اقتصادی و دیپلماتیک است. مقامات ایرانی رفع تحریمها را برای جلوگیری از فروپاشی تدریجی اقتصاد و مهار تهدیدهای ناشی از ناآرامیهای اجتماعی، حیاتی میدانند.
اگرچه تهران ترامپ را چهرهای متخاصم میداند، برخی در داخل ایران تمایل او برای دستیابی به «دستاوردهای دیپلماتیک» – و بیمیلیاش به آغاز جنگی تازه – را فرصتی برای گرفتن امتیازاتی بدون دادن امتیازات بزرگ تلقی میکنند. گرچه ایران کنترل مستقیمی بر حوثیها ندارد، گزارشها حاکی از آن است که تهران آنان را تحت فشار قرار داده تا با آتشبس موافقت کنند؛ اقدامی که یکی از نگرانیهای اصلی آمریکا – حمایت ایران از نیروهای منطقهای – را هدف قرار داده و فضای گفتوگوهای هستهای را بهبود بخشیده است.
نقطه اختلاف اصلی
اما نقطه اختلاف اصلی، ظرفیت غنیسازی ایران است. جمهوری اسلامی پیشنهاد وزیر امور خارجه آمریکا، مارکو روبیو، مبنی بر تأمین سوخت هستهای غیرنظامی از اورانیوم وارداتی بهجای غنیسازی داخلی، را رد کرده است. ایران غنیسازی را حق حاکمیتی غیرقابل مذاکره خود میداند. با این حال، همچنان آمادگی دارد درباره توافقی محدودتر گفتوگو کند؛ توافقی که سقف غنیسازی را مشخص کرده، شامل نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد و تضمینهای معتبری درباره عدم ساخت سلاح هستهای ارائه دهد.
اظهارنظرهای اخیر کاخ سفید نیز نشانههایی از انعطافپذیری بیشتر را نشانه دادهاند. در تاریخ ۴ مه، ترامپ اعلام کرد که هدف اصلی او جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است، نه حذف کامل ظرفیت هستهای غیرنظامی این کشور. سه روز بعد، در ۷ مه، معاون رئیسجمهور، جی.دی. ونس، تأکید کرد که «ایران میتواند انرژی هستهای غیرنظامی داشته باشد»، اما نه برنامهای برای غنیسازی که آن را به توانمندی تولید سلاح نزدیک کند. این تمایز – بین استفاده غیرنظامی تحت محدودیتهای سختگیرانه و توانایی بالقوه تسلیحاتی – میتواند زمینهساز توافقی محدود باشد که هدف آن زنده نگه داشتن مسیر دیپلماسی تا پس از تابستان است.
بدیهی است که این نتیجه مطلوب آمریکا نیست. ترامپ فردی بیصبر است و به توافقی که به نظر برسد صرفاً برای وقتکشی طراحی شده، با دیده تردید مینگرد. اما دستیابی به یک توافق جامع میان طرفهایی که عمیقاً به یکدیگر بیاعتمادند، در مدت زمان دو ماه و نیم واقعبینانه نیست. با توجه به اینکه ترامپ پیشتر تهدید کرده در صورت شکست مذاکرات، ایران را بمباران خواهد کرد، تنها گزینه عملیِ جایگزینِ رویارویی نظامی، توافقی محدودتر و واقعبینانهتر است. خوشبختانه ترامپ پیشتر نیز نشان داده که در صورت امکان کسب یک پیروزی سیاسی، آمادگی عدول از مواضع حداکثری خود را دارد.
امکان تمدید مهلت مکانیسم ماشه
در صورت پیشرفت در مذاکرات، ایالات متحده میتواند با همکاری متحدانش اجرای مکانیسم بازگشت خودکار تحریمها را به تعویق بیندازند؛ چه بهطور غیررسمی از طریق فشار بر متحدان اروپایی، و چه با تلاش برای تصویب قطعنامهای جدید در شورای امنیت سازمان ملل بهمنظور تمدید ضربالاجل. متحدان اروپایی آمریکا، و حتی روسیه و چین، ممکن است از چنین اقدامی حمایت کنند؛ مشروط بر آنکه این حرکت در چارچوب جلوگیری از بحرانی جدی تعریف شود. این رویکرد، ضمن حفظ گزینه بازگشت تحریمها، مسیر دیپلماتیک را باز نگه میدارد و از تشدید فوری تنشها جلوگیری میکند.
گزینه نظامی همچنان روی میز باقی خواهد ماند. ایالات متحده حضور نظامی خود را در منطقه افزایش داده و بمبافکنهایش را در نزدیکی خاورمیانه مستقر کرده است. این استقرارها هم بهعنوان اهرم فشار در مذاکرات به کار میروند و هم آمادگی برای حملات هوایی احتمالی در صورت شکست گفتوگوها را نشان میدهند.
هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد. ممکن است ایران شروط آمریکا را نپذیرد یا بیشازحد امتیاز بخواهد. از سوی دیگر، ترامپ ممکن است تصمیم بگیرد که امتیازات بهدستآمده کافی نیستند و به سمت فعالسازی مکانیسم بازگشت تحریمها – یا حتی اقدامات شدیدتر – روی آورد. اگر مذاکرات به شکست بینجامد و آمریکا یا اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران حمله کنند، ایران بهطور قطع به اهداف نظامی آمریکا در منطقه پاسخ خواهد داد و به طور بالقوه روند تسلیحاتیسازی برنامه هستهای خود را آغاز خواهد کرد.
تمام این سناریوها واقعبینانه هستند. اما با وجود همه این خطرات، دور فعلی مذاکرات جدیترین فرصت برای کاهش تنشهای هستهای از زمان فروپاشی برجام تاکنون بهشمار میرود.