رقابت دلاری بورس‌های منطقه

عاطفه چوپان: اوج رشد بورس ایران در بازه ۱۰سال اخیر دقیقا در سال‌هایی بوده که اقتصاد دنیا و به تبع آن بورس کشورهای عربی با همه‌گیری کووید در رکود عمیقی فرو رفته بود و در حالی که رشد شاخص‌‌‌ اصلی بورس این کشورها طی این دهه نهایتا به حدود ۱۲۰‌درصد رسیده، بورس ایران تا مرز 5هزار ‌درصد رشد اسمی پیش رفته است. اما آیا این به معنای پیشتازی بورس ایران در مقایسه با کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس طی ۱۰سال اخیر است؟ پاسخ صراحتا منفی است.

در روزهایی که سفر رسمی دونالد ترامپ به ریاض، نخستین سفر او به خاورمیانه پس از آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری‌‌‌اش، بار دیگر نگاه جهانیان را متوجه این منطقه کرده، نشانه‌‌‌های تازه‌‌‌ای از کاهش تنش‌‌‌های دیرینه در منطقه پدیدار شده است. مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا، با میانجی‌گری عمان، پیشرفت‌‌‌هایی هرچند شکننده اما امیدوارکننده داشته و بازارهای مالی خلیج‌فارس نیز بی‌‌‌تفاوت از کنار این تحولات نگذشته‌‌‌اند. کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس -عربستان‌سعودی، امارات متحده عربی، قطر، کویت، عمان و بحرین- که اقتصادشان سال‌ها بر ستون‌‌‌های نفت استوار بود، سال‌هاست که درصدد تنوع‌‌‌بخشی به منابع درآمدی خود هستند. بازارهای سرمایه این کشورها که تا چندی پیش زیر سایه تحولات ژئوپلیتیک و نوسانات قیمت نفت حرکت می‌‌‌کردند، اکنون فرصت آن را یافته‌‌‌اند که در فضایی باثبات‌‌‌تر، نقش پررنگ‌‌‌تری در اقتصاد ملی و منطقه‌‌‌ای ایفا کنند.

در چنین بستری، بررسی روند ۱۰ساله بورس‌‌‌های عربی حوزه خلیج‌فارس و مقایسه آنها با بورس تهران، می‌‌‌تواند چشم‌‌‌اندازی دقیق از وضعیت امروز و فردای این بازارها به دست دهد؛ چشم‌‌‌اندازی که نشان می‌دهد کدام بازارها از فرصت‌‌‌های جدید بهتر بهره برده‌‌‌اند و کدام‌یک هنوز در مسیر اصلاح و رشد، راهی طولانی در پیش دارند. این بررسی به ما نشان خواهد داد که سایر کشورهای نفت‌‌‌خیزی که می‌‌‌توانستند در این دهه همچنان با تکیه بر اقتصاد نفتی پیش بروند، چه کردند و حالا در سایه آرامشی که می‌رود حاصل شود چه می‌‌‌توانند بکنند.

عربستان‌سعودی؛ رهبر بلامنازع بازارهای سرمایه منطقه

بورس عربستان‌سعودی، با نام رسمی (Saudi Exchange (Tadawul، طی یک‌دهه گذشته به‌‌‌عنوان بزرگ‌ترین بورس خاورمیانه و یکی از قطب‌‌‌های نوظهور بازارهای مالی جهان تثبیت شده است. ارزش بازار این بورس که با عرضه سهام غول‌‌‌های اقتصادی مانند آرامکو به اوج‌‌‌های تاریخی رسید، نمادی از تحولات عمیق اقتصادی این کشور در چارچوب برنامه چشم‌‌‌انداز ۲۰۳۰ به شمار می‌‌‌آید.

شاخص اصلی بورس عربستان، TASI، ابتدای سال ۲۰۱۵ را در کانال ۸‌هزار واحدی آغاز کرد، اما در نیمه آن سال به سطح ۱۱‌هزار واحد هم رسید. این شاخص طی سال‌های بعد، به‌‌‌رغم افت‌‌‌های موقت در ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، با اتکا به اصلاحات اقتصادی و ورود سرمایه‌‌‌های خارجی، روندی صعودی را آغاز کرد. پس از عبور از بحران همه‌گیری کرونا در سال ۲۰۲۰، بازار با سرعتی چشم‌گیر بازیابی شد و در سال ۲۰۲۲ توانست حتی کانال ۱۴هزار واحد را به ثبت برساند. با وجود نوسانات ناشی از تغییرات قیمت نفت و تحولات سیاسی منطقه، TASI در پایان سال ۲۰۲۴ با تثبیت در محدوده 12هزار واحد، جایگاه قدرتمند خود را حفظ کرد. با وجود این، در سال ۲۰۲۵ و با افت شدید قیمت نفت، TASI در حال حاضر در کانال ۱۱‌هزار و ۵۰۰واحدی نوسان می‌کند. بررسی آماری نشان می‌دهد که بازدهی ۱۰ساله شاخص اصلی بورس عربستان حدود ۱۶درصد بوده است.

رشد بورس عربستان بر اصلاحات گسترده‌‌‌ای همچون خصوصی‌‌‌سازی شرکت‌های دولتی، توسعه بخش‌‌‌های غیرنفتی و جذب سرمایه‌گذاران خارجی استوار بوده است. پیوستن Tadawul به شاخص‌‌‌های جهانی مانند MSCI Emerging Markets مسیر ورود سرمایه‌‌‌های بین‌المللی را هموار کرد و عرضه اولیه سهام شرکت‌های بزرگ به بهبود نقدشوندگی بازار کمک شایانی کرد. با این حال، بورس عربستان همچنان با چالش‌‌‌هایی نظیر وابستگی قابل‌توجه به درآمدهای نفتی و نوسانات ناشی از تحولات ژئوپلیتیک دست‌وپنجه نرم می‌کند. همچنین در مقایسه با بورس‌‌‌های توسعه‌‌‌یافته، مسیر شفافیت مالی و بهبود استانداردهای گزارشگری همچنان نیازمند پیمودن گام‌‌‌های بیشتری است.

با وجود این، چشم‌‌‌انداز بورس عربستان در افق میان‌‌‌مدت و بلندمدت، با تکیه بر سیاست‌‌‌های متنوع‌‌‌سازی اقتصادی و توسعه بازار سرمایه، مثبت ارزیابی می‌شود.

امارات متحده عربی؛ دو مسیر متفاوت در ابوظبی و دوبی

بازارهای مالی امارات متحده عربی، به عنوان دومین بازیگر بزرگ منطقه پس از عربستان، از دو قطب اصلی تشکیل شده‌‌‌اند: بازار مالی ابوظبی (ADX) و بازار مالی دوبی (DFM). این دو بازار، هرچند در یک ساختار کلان اقتصادی قرار دارند، اما مسیرهای متفاوتی را در یک‌دهه گذشته طی کرده‌‌‌اند.

بازار مالی ابوظبی که بیشتر بر سهام شرکت‌های بزرگ حوزه انرژی، مالی و مخابراتی متکی است، طی سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴ رشد قابل‌توجهی را تجربه کرد. شاخص ADX که در سال ۲۰۱۵ در محدوده 4هزار واحد قرار داشت، با پشتوانه توسعه میادین نفتی، گسترش سرمایه‌گذاری‌‌‌های دولتی در بخش‌‌‌های فناوری و انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر و جذب سرمایه‌‌‌های خارجی، به مرز 10هزار واحد در پایان سال ۲۰۲۴ رسید. این رشد خیره‌‌‌کننده، ابوظبی را به‌عنوان یکی از پویاترین بازارهای سرمایه منطقه معرفی کرد. با این حال در سال جدید میلادی شاخص ADX بیشتر در کانال ۹‌هزار واحدی بوده و آمار نشان می‌دهد که بازدهی این شاخص در ۱۰سال گذشته حدود ۱۲۰‌درصد به ثبت رسیده است.

در مقابل، بازار مالی دوبی (DFM) که اقتصادش به‌شدت به بخش‌‌‌های املاک، گردشگری و خدمات وابسته است، نوسانات بیشتری را پشت سر گذاشت. شاخص DFM که در سال ۲۰۱۵ حدود ۳۵۰۰ واحد بود، با افت‌وخیزهای قابل‌توجه به محدوده ۴۲۰۰واحد در سال ۲۰۲۴ رسید. با این حال در سال ۲۰۲۵ این بازار شاهد تحول گسترده‌‌‌ای بود و حالا شاخص بورس دوبی در محدوده ۵۳۰۰واحدی در حال نوسان است؛ رشد چشم‌گیری که بازدهی ۱۰ساله شاخص بازار مالی دوبی را به بیش از ۳۰‌درصد رسانده است. بحران‌های پی‌‌‌درپی در بازار املاک، نوسانات قیمت نفت و تاثیرات همه‌گیری کرونا، موجب شد تا روند رشد دبی نسبت به ابوظبی کندتر باشد. 

با این حال، تلاش‌‌‌های اخیر برای تنوع‌‌‌بخشی به اقتصاد و جذب استارت‌آپ‌‌‌های فناوری، چشم‌‌‌انداز بهبود این بازار را در سال‌های آینده تقویت کرده است.  بازار سرمایه امارات، با وجود این دو چهره متفاوت، از مزایای متعددی بهره می‌‌‌برد: قوانین پیشرفته جذب سرمایه خارجی، استانداردهای بالای گزارشگری مالی و حضور فعال صندوق‌های سرمایه‌گذاری از نقاط قوت این بازار به شمار می‌‌‌آید. در عین حال، چالش‌‌‌هایی نظیر وابستگی به جریان‌‌‌های مالی بخش املاک، آسیب‌‌‌پذیری در برابر شوک‌‌‌های اقتصادی جهانی و رقابت شدید منطقه‌‌‌ای، همچنان تهدیدهایی برای ثبات بلندمدت این بازار محسوب می‌‌‌شوند.

قطر؛ بازاری که بحران را تاب آورد

بورس قطر، با مرکزیت (Qatar Stock Exchange (QSE، طی یک‌دهه گذشته یکی از ‌‌دوران‌‌‌های پرچالش خود را پشت سر گذاشته است. شاخص اصلی این بازار، QE Index، در سال ۲۰۱۵ در سطح حدود 12هزار واحد قرار داشت؛ سطحی که با وجود ظرفیت‌‌‌های اقتصادی بالای قطر، تحت‌تاثیر بحران‌های سیاسی منطقه‌‌‌ای به‌شدت دستخوش نوسان شد.

در سال ۲۰۱۷، بحران دیپلماتیک خلیج‌فارس که به قطع روابط عربستان‌سعودی، امارات، بحرین و مصر با قطر انجامید، شوک بزرگی به اقتصاد این کشور وارد کرد. شاخص QE در واکنش به این تحولات، کاهش محسوسی را تجربه کرد و به حدود ۸۵۰۰واحد سقوط کرد. با این حال، قطر با بهره‌‌‌گیری از ذخایر ارزی قابل‌توجه، توسعه صنایع غیرنفتی، سرمایه‌گذاری در پروژه‌‌‌های زیرساختی و به‌‌‌ویژه میزبانی موفق جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲، توانست به‌تدریج مسیر بازسازی اقتصادی خود را طی کند، به طوری که در آن سال شاخص بورس قطر حتی تا کانال ۱۴‌هزار واحد هم بالا رفت.

تا پایان سال ۲۰۲۴، شاخص بورس قطر در محدوده 10هزار و 500واحد تثبیت شد؛ عددی که هرچند هنوز به رکوردهای پیش از بحران نرسیده، اما نشانه‌‌‌ای از بازگشت تدریجی اعتماد به بازار است. این روند کم‌نوسان در سال ۲۰۲۵ هم ادامه داشته است. با وجود افت‌وخیزهای فراوان بورس قطر، شاخص کل بازار این کشور درحال حاضر در ارتفاعی پایین‌‌‌تر از سطح ۱۰سال قبل خود قرار گرفته و بازدهی ۱۰ساله این بازار منفی ۱۵درصد به ثبت رسیده است. توسعه صنایع گاز طبیعی مایع (LNG) و ورود سرمایه‌‌‌های خارجی به بخش‌‌‌هایی نظیر گردشگری، فناوری و آموزش از مهم‌ترین عوامل حمایت‌‌‌کننده بورس قطر در سال‌های اخیر بوده است.

با وجود این، بازار سرمایه قطر همچنان با چالش‌‌‌هایی مانند عمق نسبتا پایین بازار نسبت به رقبای منطقه‌‌‌ای، تمرکز بالا بر چند صنعت خاص و حساسیت زیاد به تحولات ژئوپلیتیک روبه‌‌‌روست. در عین حال، موقعیت استراتژیک اقتصادی قطر و سیاست‌‌‌های توسعه‌‌‌ای فعال دولت، زمینه را برای تقویت تدریجی بازار در آینده فراهم کرده است.

کویت؛ بازیگر آرام اما پیوسته در حال رشد

بورس کویت، با مرکزیت Boursa Kuwait، یکی از نمونه‌‌‌های موفق تحول تدریجی در بازارهای سرمایه خلیج‌فارس به شمار می‌رود. این بازار که در سال ۲۰۱۵ هنوز در حال بازسازی ساختارهای مالی و نظارتی خود بود، در طول دهه گذشته گام‌‌‌های محکمی برای مدرن‌‌‌سازی و جذب سرمایه‌‌‌های خارجی برداشت.

شاخص اصلی بازار کویت یعنی Premier Market Index در سال ۲۰۱۵ در محدوده 5هزار واحد قرار داشت. در ادامه، به‌واسطه اصلاحات گسترده در قوانین بازار سرمایه، تسهیل دسترسی سرمایه‌گذاران خارجی و ارتقای شفافیت مالی، این شاخص به شکلی پیوسته رشد کرد و در پایان سال ۲۰۲۴ به سطح قابل‌توجه ۸۳۰۰واحد رسید. در حال حاضر شاخص بورس کویت هنوز در حال حفظ کانال ۸هزار واحدی است و این یعنی رشد حدود ۷۰درصدی طی ۱۰سال. ورود بورس کویت به شاخص‌‌‌های بین‌المللی معتبری مانند MSCI Emerging Markets در سال ۲۰۲۰، نقطه عطفی برای جذب سرمایه‌گذاران خارجی بود که روند صعودی بازار را شتاب بخشید.

برخلاف برخی دیگر از بازارهای عربی که رشدشان عمدتا متکی بر رونق نفت یا پروژه‌‌‌های عظیم دولتی بود، بورس کویت رشدی متوازن‌‌‌تر و بر پایه بهبود زیرساخت‌‌‌های بازار، توسعه بخش مالی و تنوع صنایع بورسی را تجربه کرد. این ویژگی موجب شد تا بازار کویت در برابر شوک‌‌‌های بیرونی مانند نوسانات نفت یا بحران کرونا تاب‌‌‌آوری بیشتری نشان دهد. با این حال، بورس کویت نیز از محدودیت‌هایی رنج می‌‌‌برد؛ از جمله اندازه کوچک‌تر نسبت به بورس‌‌‌های بزرگی همچون عربستان یا امارات و عرضه‌‌‌های اولیه کمتر نسبت به رقبای منطقه‌‌‌ای. اما سیاست‌‌‌های فعال اصلاح ساختار بازار و تداوم جذب سرمایه‌‌‌های تازه، چشم‌‌‌انداز مثبتی را برای آینده این بازار ترسیم می‌کند.

عمان؛ بازاری در تلاش برای بازیابی

بورس عمان، با نام رسمی (Muscat Stock Exchange (MSX، طی دهه گذشته مسیری پر فراز و نشیب را تجربه کرده است. شاخص اصلی این بازار، MSM 30، که در سال ۲۰۱۵ در محدوده 6هزار واحد قرار داشت، در طول سال‌های بعد با روندی عمدتا نزولی مواجه شد و در پایان سال ۲۰۲۴ به حدود ۴۴۰۰واحد رسید. روند نزولی شاخص بورس اوراق بهادار مسقط در سال ۲۰۲۵ هم ادامه داشته تا بازدهی ۱۰سال گذشته این شاخص بیش از ۳۰درصد منفی باشد. این افت قابل‌توجه، بازتابی از چالش‌‌‌های ساختاری اقتصاد عمان بود؛ کشوری که با وجود ذخایر نفت و گاز، در مقایسه با همسایگانش وابستگی بیشتری به درآمدهای نفتی و آسیب‌‌‌پذیری بیشتری در برابر کاهش قیمت نفت داشت. کندی روند اصلاحات اقتصادی، رشد پایین بخش خصوصی و بدهی عمومی رو به افزایش، بر بازار سرمایه عمان فشار مضاعفی وارد کرد.

با این حال، در سال‌های اخیر تلاش‌‌‌هایی برای تنوع‌‌‌بخشی به اقتصاد و جذب سرمایه‌‌‌های خارجی آغاز شده است. پروژه‌‌‌های بزرگی همچون توسعه بندر دقم، برنامه‌‌‌های خصوصی‌‌‌سازی و اصلاح ساختار مالیاتی از جمله اقداماتی است که با هدف احیای رشد اقتصادی و تقویت بازار سرمایه انجام شده است. هرچند این تلاش‌‌‌ها هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارند، اما به‌تدریج نشانه‌‌‌هایی از ثبات در بازار دیده می‌شود.

بورس عمان نسبت به رقبای خود از عمق کمتری برخوردار است و نقدشوندگی پایین‌‌‌تری دارد. با این حال، پتانسیل‌‌‌های بلندمدت این بازار، به‌ویژه در حوزه لجستیک، گردشگری و معادن، می‌‌‌تواند در صورت موفقیت اصلاحات اقتصادی، به فرصت‌‌‌های سرمایه‌گذاری جدیدی منجر شود.

بحرین؛ بازار کوچک، ثبات نسبی

بورس بحرین، با نام رسمی Bahrain Bourse، کوچک‌ترین بازار سرمایه فعال در میان کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس به شمار می‌‌‌آید. این بازار که شاخص اصلی آن All Share Index است، در سال ۲۰۱۵ در محدوده ۱۲۰۰واحد قرار داشت و طی یک‌دهه اخیر با روندی ملایم اما پایدار به حدود ۱۹۰۰واحد در پایان سال ۲۰۲۴ رسیده است. بورس بحرین یکی دیگر از بازارهایی بوده که توانسته است در ۱۰سال اخیر رشد خوبی داشته باشد، بازدهی ۵۰درصدی این بورس در یک‌دهه اخیر در حالی رقم خورده که در یک‌سال اخیر نوسان شاخص این بازار چندان زیاد نبوده است.

اقتصاد بحرین، به دلیل محدودیت منابع نفتی نسبت به سایر همسایگان خلیجی خود، از دیرباز به سمت تنوع‌‌‌بخشی حرکت کرده و تمرکز بیشتری بر بخش‌‌‌های مالی، بانکداری اسلامی و خدماتی داشته است. این رویکرد اقتصادی، هرچند از شدت آسیب‌‌‌پذیری بازار سرمایه در برابر نوسانات نفت کاسته، اما محدودیت‌های دیگری نیز به همراه داشته است. اندازه کوچک اقتصاد، وابستگی بالا به سرمایه‌‌‌های منطقه‌‌‌ای و حساسیت نسبت به تحولات سیاسی و اقتصادی کشورهای همجوار، موجب شده است تا بورس بحرین از لحاظ حجم معاملات و تنوع صنایع در مقیاس منطقه‌‌‌ای چندان رقابتی نباشد.

با این حال، بورس بحرین در طول دهه گذشته از ثبات نسبی برخوردار بوده و به‌‌‌ویژه در زمینه بانکداری و خدمات مالی جایگاه مهمی برای جذب سرمایه‌‌‌های خارجی و منطقه‌‌‌ای حفظ کرده است. در سال‌های اخیر تلاش‌‌‌هایی برای بهبود زیرساخت‌‌‌های فنی بازار، تسهیل فرآیندهای پذیرش شرکت‌ها و ارتقای استانداردهای گزارشگری مالی آغاز شده است که می‌‌‌تواند در بلندمدت به تقویت این بازار کمک کند. بورس بحرین شاید به اندازه سایر بورس‌‌‌های عربی حوزه خلیج‌فارس درخشندگی نداشته باشد، اما با اتکا به ثبات ساختاری و تمرکز بر صنایع خدماتی، جایگاهی نسبتا باثبات در منظومه مالی منطقه حفظ کرده است.

رشد شاخص در ۱۰ سال اخیر

بورس‌‌‌های عربی، به‌ویژه عربستان، ابوظبی و کویت، طی بازه ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵ رشد قابل‌توجهی را تجربه کردند. رشد ۷۰ تا ۱۵۰درصدی در این بازارها نشانه‌‌‌ای از پایداری نسبی، جذب سرمایه‌‌‌های جدید و توسعه بازارهای مالی است. در مقابل، بورس تهران اگرچه در مقاطع مختلف، خصوصا در سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ (۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰)، رشدهای انفجاری را ثبت کرده، اما به‌شدت تحت‌تاثیر نوسانات سیاسی، تحریم‌‌‌ها و بی‌‌‌ثباتی اقتصادی بوده است. شاخص کل بورس تهران طی ۱۰سال گذشته رشدی حدودا  ‌پنج هزار درصدی داشته که در مقایسه با رشد شاخص کشورهای عربی چند برابری بوده، اما این رشد اغلب ناشی از تورم شدید داخلی و افزایش نرخ ارز بوده و نه توسعه واقعی اقتصاد یا بازار سرمایه. در واقع رشد بورس تهران بیشتر «اسمی» بوده، در حالی که رشد بورس‌‌‌های عربی «واقعی» و همراه با توسعه اقتصادی بوده است.

رشد چشم‌گیر بورس تهران در فاصله سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ در حالی رقم خورده که اغلب بورس‌‌‌های جهانی به دلیل بحران کرونا با افت مواجه شده بودند. این رشد برخلاف تصور رایج، نه ناشی از رونق واقعی اقتصاد یا توسعه بازار سرمایه، بلکه حاصل جهش تورمی اقتصاد ایران، افزایش شدید نقدینگی و مهاجرت سرمایه‌‌‌های سرگردان به بازار سهام بود. سیاست‌‌‌های حمایتی دولت، تبلیغات رسمی و نبود بازارهای جایگزین امن برای سرمایه‌گذاری، بورس را به تنها پناهگاه دارایی‌‌‌ها در برابر افت ارزش پول ملی تبدیل کرد.

در این سال‌ها، بورس تهران به دلیل ساختار بسته خود از بحران‌های جهانی تاثیر مستقیمی نپذیرفت و در فضایی جداافتاده، رشدی اسمی را تجربه کرد. با این حال، این رشد ناپایدار در ادامه با اصلاحات شدیدی همراه شد و آسیب‌‌‌های گسترده‌‌‌ای به اعتماد عمومی وارد کرد. تجربه آن دوره بار دیگر اهمیت توسعه زیرساخت‌‌‌های بازار، بهبود شفافیت اطلاعاتی، ایجاد عمق واقعی بازار و پرهیز از سیاست‌‌‌های دستکاری‌‌‌شده را برای پایداری بازار سرمایه ایران برجسته کرد.

عمق بازار

بازارهای عربی، به‌ویژه عربستان و امارات، با ارزش بازار چند تریلیون دلاری، عمق مالی بسیار بیشتری نسبت به بورس تهران دارند. نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی (GDP) در کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس معمولا بالاست، در حالی که بورس تهران با وجود رشد شاخص، همچنان سهم کوچک‌تری نسبت به GDP کشور دارد و بورس تهران نسبت به اقتصاد کل کشور هنوز عمق لازم را پیدا نکرده است.

جذب سرمایه خارجی

بورس‌‌‌های عربی در سال‌های اخیر موفق به جذب گسترده سرمایه‌‌‌های خارجی شدند. عضویت در شاخص‌‌‌های جهانی مانند MSCI Emerging Markets و FTSE Russell به این فرآیند شتاب داد. در مقابل، بورس تهران به دلیل تحریم‌‌‌های بین‌المللی، نبود دسترسی به بازارهای جهانی و ریسک‌‌‌های سیاسی، تقریبا از حضور سرمایه‌گذاران خارجی محروم مانده است. در این شاخص، کشورهای عربی کاملا جلوتر از ایران هستند.

عرضه‌‌‌های اولیه (IPO)

بازارهای عربی، خصوصا عربستان و کویت، در دهه اخیر میزبان عرضه‌‌‌های اولیه بزرگی بودند؛ عرضه آرامکو در عربستان بزرگ‌ترین عرضه اولیه تاریخ جهان بود.

در بورس تهران نیز عرضه‌‌‌های اولیه وجود داشته، اما تعداد و ابعاد آنها نسبت به بازارهای عربی بسیار محدودتر و عمدتا شامل شرکت‌های کوچک یا نیمه‌‌‌دولتی بوده است. بنابراین می‌‌‌توان گفت بورس‌‌‌های عربی در زمینه IPOهای جذاب‌‌‌تر و بزرگ‌تر موفق‌‌‌تر عمل کرده‌‌‌اند.

نقدشوندگی

نقدشوندگی در بورس‌‌‌های عربی، به‌ویژه در عربستان و ابوظبی، به مراتب بالاتر از بورس تهران است. در ایران، به دلیل رفتار هیجانی سرمایه‌گذاران و سیاست‌‌‌های مقطعی دولتی، نقدشوندگی به‌شدت وابسته به شرایط کوتاه‌‌‌مدت بازار است و در مواقع بحران ناگهان خشک می‌شود.

شفافیت مالی

در زمینه شفافیت اطلاعاتی، بورس‌‌‌های عربی گام‌‌‌های بلندی برداشته‌‌‌اند. رعایت استانداردهای بین‌المللی حسابداری (IFRS)، افشای منظم اطلاعات و ارتقای سطح حاکمیت شرکتی از ویژگی‌‌‌های این بازارهاست. بورس تهران در سال‌های اخیر در بهبود افشا و شفافیت پیشرفت‌‌‌هایی داشته، اما همچنان از استانداردهای جهانی فاصله دارد؛ مشکلاتی مانند اطلاعات نابرابر، تاخیر در افشا یا ضعف نظارت همچنان مشهود است.

در مقایسه کلی، بورس تهران اگرچه از نظر «رشد اسمی شاخص» به واسطه تورم و جهش ارزی آمارهای درخشانی ثبت کرده، اما از نظر زیرساختی، عمق بازار، جذب سرمایه خارجی، نقدشوندگی، کیفیت عرضه‌‌‌های اولیه و شفافیت مالی، نسبت به بورس‌‌‌های عربی حاشیه خلیج‌فارس عقب‌‌‌تر است.

با توجه به این شرایط، بورس تهران برای تبدیل شدن به یک بازار سرمایه بین‌المللی، نیازمند اصلاحات عمیق ساختاری، رفع موانع جذب سرمایه خارجی، بهبود شفافیت اطلاعاتی و توسعه واقعی بازار است.

بازارهای سرمایه کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس طی دهه گذشته، با وجود فراز و نشیب‌‌‌های ژئوپلیتیک، روندی نسبتا باثبات و رو به رشد را تجربه کرده‌‌‌اند. بورس‌‌‌هایی مانند عربستان، ابوظبی و کویت با اتکا به اصلاحات ساختاری، جذب سرمایه‌گذاران خارجی، توسعه صنایع غیرنفتی و ارتقای استانداردهای شفافیت مالی توانسته‌‌‌اند خود را در زمره بازارهای سرمایه نوظهور موفق جای دهند.

در مقایسه، بورس تهران اگرچه رشد اسمی قابل‌توجهی داشته، اما این رشد بیشتر بازتاب‌‌‌دهنده تورم داخلی و افزایش نرخ ارز بوده است، نه توسعه واقعی زیرساخت‌‌‌های بازار. ضعف در جذب سرمایه خارجی، نقدشوندگی شکننده، عدم‌عمق کافی بازار و چالش‌‌‌های شفافیت مالی، از جمله موانع مهم در مسیر ارتقای جایگاه بورس تهران به سطح استانداردهای جهانی است.

تجربه کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس نشان می‌دهد که پایداری رشد بازار سرمایه، بدون اصلاحات اقتصادی عمیق، تنوع‌‌‌بخشی صنعتی، تسهیل دسترسی سرمایه‌گذاران خارجی و ارتقای حکمرانی شرکتی امکان‌‌‌پذیر نیست. بورس تهران برای رقابت در سطح منطقه‌‌‌ای و جهانی، ناگزیر از پیمودن مسیری مشابه است؛ مسیری که با اصلاحات اساسی در ساختار بازار، افزایش شفافیت اطلاعاتی، تسهیل فضای کسب‌وکار و توسعه واقعی اقتصاد داخلی همراه باشد.

آرامشی که اکنون پس از سال‌ها در  اقتصاد منطقه خاورمیانه دیده می‌شود، فرصتی تاریخی برای بازسازی نقش بازارهای مالی در اقتصاد ملی است؛ فرصتی که بهره‌‌‌برداری صحیح از آن، می‌‌‌تواند بورس تهران را از بازاری تورم‌‌‌زده به بازاری توسعه‌‌‌یافته و پایدار بدل کند.

پست های مرتبط

سردمداران ورود و خروج حقیقی‌ها – ۱۴۰۴/۰۲/۲۵

کليه حقوق اين سايت متعلق به روزنامه دنيای اقتصاد بوده و استفاده…

نبض شاخص – ۱۴۰۴/۰۲/۲۵

کليه حقوق اين سايت متعلق به روزنامه دنيای اقتصاد بوده و استفاده…

بازار سهام – ۱۴۰۴/۰۲/۲۵

کليه حقوق اين سايت متعلق به روزنامه دنيای اقتصاد بوده و استفاده…