سمیه در حالی که صورت و دستش کبود است، به دادگاه مراجعه کرده و درخواست طلاق دارد. او برای اعتمادآنلاین از دلایلی جدایی می‌گوید.
*چه مدتی است ازدواج کرده‌ای؟
من و سجاد ۱۰ سال قبل ازدواج کردیم.
*بچه دارید؟
بله، یک دختر پنج ساله داریم.
*صورتت چرا کبود است؟
شوهرم من را از ماشین به بیرون پرت کرد و بدنم کبود شد.
*چرا؟
عصبانی شد، چون گفتم مادرش زن بدی است و نمی‌توانم با مادرش رفت‌وآمد کنم.
*از اول کتک می‌زد؟
نه. از وقتی که بدهکار شد و مادرش کمکش کرد بیشتر به من سخت می‌گیرد و کتکم می‌زند و می‌گوید من باید قدردان مادرش باشم.
*به مادرش بی‌احترامی کردی؟
بله.
*نمی‌توانستی انتقادت را با کلمات بهتری بگویی؟
شوهرم به پدر من فحش داد، من هم به مادر او.
*طلاق توافقی است؟
نه .شوهرم قبول نکرده.
*چطور می‌خواهید جدا شوید؟
گفتم اگر بچه را به من بدهد، مهریه‌ام را می‌بخشم.
*پیش مشاور رفته‌اید؟
سجاد من را کتک زده و من حاضر نیستم به هیچ وجهی او را ببخشم.
*چرا با پدرت مشکل دارد؟
می‌گوید چرا وقتی بدهکار بودم پدرت کمک نکرد.
*تو چه گفتی؟
پدر من وظیفه نداشت کمک کند.
*خانواده‌ات خبر دارند؟
بله. گفته‌ام که درخواست طلاق دارم اما مهریه را هم اجرا گذاشته‌ام. هر وقت که من را طلاق داد، مهریه را می‌بخشم. پدرم هم مخالفتی نکرده است.
