اکو ایران: در حالی‌که تعرفه‌های تازه آمریکا بالاترین سطح یک قرن اخیر را رقم زده و بازارهای جهانی در التهاب فرو رفته‌اند، پرسش اصلی این است که آیا اقتصاد جهان می‌تواند با بازسازی اعتماد و برقراری تعادل، مسیر خود را از رکود به سوی شکوفایی تغییر دهد یا نه؟
به گزارش اکو ایران: در لحظه‌ای حساس از تاریخ تجارت جهانی، این پرسش مطرح می‌شود: آیا جهان می‌تواند در میانه‌ی تعرفه‌ها و تهدید رکود، مسیر خود را به سوی شکوفایی پیدا کند؟
اقتصاد جهانی هرگز یکپارچه و کامل نبوده است. دهه‌ها مذاکرات و استراتژی‌های شرکتی زیرساخت‌هایی ایجاد کرده‌اند، اما سیستم جهانی هنوز با چالش‌های بنیادین مواجه است. در تاریخ ۲ آوریل ۲۰۲۵، ایالات متحده تعرفه‌هایی اعلام کرد که بالاترین سطح در یک قرن گذشته بود و این اقدام باعث نوسانات شدید در بازارهای سهام و اوراق قرضه شد. انتظارات تورمی افزایش یافت و اعتماد مصرف‌کننده به پایین‌ترین سطح رسید. آیا اقتصاد آمریکا و جهان قادر است از این موانع عبور کند؟
پاسخ به این پرسش مستلزم تمرکز بر دو مولفه کلیدی است: تعادل و اعتماد. تعادل شامل تولید داخلی سالم، سیاست‌های مالی پایدار، مدیریت بدهی‌ها و سرمایه‌گذاری هوشمند است. اعتماد، از سوی دیگر، هزینه ریسک را کاهش می‌دهد، جریان اطلاعات را تسهیل می‌کند و انرژی و نوآوری را آزاد می‌کند. بدون تعادل و اعتماد، رشد پایدار و شکوفایی اقتصادی امکان‌پذیر نیست.
اعتماد جهانی در سال‌های اخیر کاهش یافته است. پس از جنگ سرد، امیدهایی برای یک سیستم مبتنی بر اعتماد وجود داشت، اما تمرکز تولید در برخی کشورها، نابرابری درآمدی و تضعیف اعتماد اجتماعی این امیدها را کمرنگ کرد. بحران‌های اخیر، از کووید-۱۹ تا تهاجم روسیه به اوکراین، این چالش‌ها را تشدید کرده‌اند.
رهبران کسب‌وکار نمی‌توانند اقتصاد کلان را تغییر دهند، اما می‌توانند دامنه نتایج محتمل را شناسایی کرده و تصمیمات خود را بر اساس سناریوهای احتمالی اتخاذ کنند. پنج سناریوی کلان اقتصادی شناسایی شده است: دو مسیر به افزایش اعتماد و شکوفایی منجر می‌شوند، دو مسیر دیگر جهان را در وضعیت رکود جانبی نگه می‌دارند و یک مسیر چالش‌برانگیز، اعتماد و رشد را کاهش می‌دهد.
برای شناسایی مسیر آینده، پنج نشانه کلیدی وجود دارد:
۱. کاهش تنش‌های تجاری و تمرکز بر تاب‌آوری و امنیت ملی؛
۲. کنترل تورم توسط بانک‌های مرکزی؛
۳. بازگشت اعتماد مصرف‌کننده و افزایش هزینه‌کرد در آمریکا، چین و اروپا؛
۴. پیشبرد سرمایه‌گذاری کسب‌وکار و جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی؛
۵. دسترسی به منابع مالی از طریق بازارهای اعتباری و انتشار سهام.
شرکت‌ها و مدیران عامل با ایجاد «مرکز عصبی» یا مرکز فرماندهی، شرایط تعرفه‌ها و سیاست‌های اقتصادی را رصد می‌کنند. داده‌های به‌دست آمده، فرصت‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت را مشخص می‌کنند؛ نگاه «میکروسکوپ» بر شرایط لحظه‌ای و نگاه «تلسکوپ» بر مسیرهای استراتژیک آینده متمرکز است.
در نهایت، پرسش اصلی این است: مسیر بعدی که رهبران انتخاب می‌کنند، آیا اعتماد میان کشورها و جوامع را بازسازی خواهد کرد یا تضعیف خواهد نمود؟ اقتصادهایی که فاقد تعادل و اعتماد باشند، نمی‌توانند شکوفا شوند. اما با تصمیمات هوشمند، همکاری و سرمایه‌گذاری بلندمدت، جهان می‌تواند مسیر خود را به سوی رشد و شکوفایی پیدا کند.
