اکوایران: پس از غافلگیری از سوی ترامپ، هم در رها کردن مبارزه علیه حوثیها و هم در آغاز گفتوگوهای دولت آمریکا با حماس، نخستوزیر اسرائیل اکنون نگران آن است که در موضوع ایران نیز با شوکی مشابه و ناخوشایند روبهرو شود.
به گزارش اکوایران، بنیامین نتانیاهو امیدوار بود که بخت اسرائیل متفاوت باشد. در حالیکه بخش اعظم جهان خود را برای بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و پیامدهای وعدههای مکرر او مبنی بر اینکه «نمیگذارد دنیا سر ما کلاه بگذارد» آماده میکرد، نخستوزیر اسرائیل با چشمانداز همکاری دوباره با رئیسجمهوری که خود را «بهترین دوست اسرائیل» مینامد، سرخوش و خوشبین بود. اما حالا، تنها کمی بیش از صد روز از آغاز دور دوم ریاستجمهوری ترامپ گذشته و به نظر میرسد نتانیاهو از شکاف در حال شکلگیری میان حرفهای ترامپ درباره اسرائیل و اقداماتی که در عمل حاضر به انجامشان است، گلایه دارد.
آغاز امیدوار کننده
به نوشته فارین پالیسی، آغاز کار امیدوارکننده بود. تنها دو هفته پس از مراسم تحلیف ترامپ، نتانیاهو به عنوان نخستین رهبر خارجی در دوره دوم ریاستجمهوری او به کاخ سفید دعوت شد. «هدایای» پیش روی نتانیاهو شامل یک فرمان اجرایی برای توقف مشارکت آمریکا در شورای حقوق بشر سازمان ملل، قطع کامل بودجه آمریکا برای آژانس امداد و کاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (آنروا) – دو نهادی که اسرائیل همواره روابطی پرتنش با آنها داشته است – و همچنین یک یادداشت ریاستجمهوری مبنی بر بازگرداندن سیاست «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی ایران بود. ترامپ سپس در یک نشست خبری در کاخ سفید اعلام کرد که ایالات متحده «کنترل نوار غزه را به دست خواهد گرفت و در آنجا هم خوب عمل خواهد کرد». نخستوزیر با روحیهای پیروزمندانه به اسرائیل بازگشت.
اما هزینه واگذاری بخشی چشمگیر از استقلال اسرائیل به دولت ترامپ، سنگین بود و این هزینه روز ۷ آوریل زمانی که نتانیاهو ناگهان برای دیدار با رئیسجمهور به کاخ سفید فراخوانده شد، بهروشنی آشکار شد.
آنچه در آن دیدار انتظار نخستوزیر را میکشید، تحقیر علنی بود. لغو پیشدستانه تمام تعرفهها بر واردات کالاهای آمریکایی از سوی اسرائیل، نتوانست ایالات متحده را به لغو متقابل تعرفه ۱۷ درصدی که دولت ترامپ بر کالاهای اسرائیلی وضع کرده بود، وادارد، که هدف اصلی نتانیاهو از این سفر بود. ترامپ همچنین درخصوص طرح اولیهاش برای غزه موضعی دوپهلو اتخاذ کرد و گفت: «خیلیها طرح من را دوست دارند، ولی خب، طرحهای دیگری هم هست که من آنها را دوست دارم». اما ناخوشایندترین بخش دیدار برای نتانیاهو، قرار گرفتن او در نقش پسزمینه اعلامیه ناگهانی ترامپ بود؛ زمانی که رئیسجمهور اعلام کرد نمایندگانش تنها چند روز دیگر مذاکراتی «در سطح بسیار بالا» را با ایران آغاز خواهند کرد. نخستوزیر با حالی شکستخورده و سرخورده به اسرائیل بازگشت.
واقعیتهای متفاوت در واشنگتن
واقعیتهای کنونی واشنگتن، وضعیت بغرنج نتانیاهو را بهمراتب وخیمتر کردهاند. نخستوزیر اسرائیل که در گذشته مهارتی قابل توجه در هدایت دستورکار خود در پایتخت آمریکا داشت، اکنون بهسرعت درمییابد که تواناییاش برای مانور در این میدان مین سیاسی بهشدت محدود شده است. اکثریت جمهوریخواه فعلی، کاملاً تحت سلطه ترامپ قرار دارد و کوچکترین مخالفتی را، حتی برای دفاع از منافع اسرائیل، برنمیتابد. این واقعیت زمانی بهروشنی آشکار شد که برکناری مشاور امنیت ملی، مایک والتز، تا حدودی به «هماهنگیهای گسترده» او با نتانیاهو در زمینه استفاده از نیروی نظامی علیه ایران نسبت داده شد. (نتانیاهو گزارشهایی مبنی بر چنین دخالت مستقیمی را تکذیب کرده است.)
در حقیقت، به نظر میرسد اسرائیل در نبرد درونی بر سر هویت ایدئولوژیک دولت فعلی، بازنده میدان شده است. کنار گذاشته شدن والتز و اخراج گروهی دیگر از کارکنان شورای امنیت ملی نقطه عطفی بود که نشان از شکست محافظهکاران سنتی نزدیک به رئیسجمهور داشت؛ کسانی که خواهان حمایت قویتر از اسرائیل بودند. با قدرتگیری قاطع جناح انزواطلب جنبش «ماگا» به رهبری معاون رئیسجمهور، جی. دی. ونس، اسرائیل اکنون نگران آن است که ترامپ بهسوی توافقهایی از نظر آنها خطرناک و ضعیف هستند گرایش یابد؛ توافقهایی که باعث میشوند آمریکا توجه خود را به دیگر نقاط جهان معطوف کند.
این نگرانی بهویژه در مورد ایران محسوس است. نتانیاهو – که مهار برنامه هستهای ایران را بهعنوان یکی از اهداف محوری خود مطرح کرده – به همراه حامیانش، خواهان اتخاذ رویکردی سختگیرانه و بیامتیاز از سوی آمریکا در برابر تهران است. اما این تلاشها تاکنون ثمری چندانی نداشتهاند. ترامپ منطق دودویی آنها – یعنی یا توافقی به سبک لیبی که زیرساخت هستهای ایران را بهطور کامل برچیند، یا توسل به نیروی نظامی – را رد کرده است. اطمینان او به اینکه «خیلی زود به توافق خواهیم رسید … بدون آنکه نیاز باشد همهجا را بمباران کنیم»، در تلآویو نگرانیهای جدی ایجاد کرده است؛ جایی که مقامات بهخوبی آگاهند که از زمان خروج ترامپ از توافق هستهای (برجام) در سال ۲۰۱۸، ایران عملاً به نقطه گریز هستهای نزدیکتر شده است.
پیامهای متناقض
پیامهای متناقضی که از سوی دولت آمریکا مخابره میشود، مقامات اسرائیلی را سردرگم کرده است. دونالد ترامپ در تاریخ ۴ مه در شبکه انبیسی اعلام کرد که کمتر از «برچیدن کامل» برنامهی هستهای ایران را نمیپذیرد، اما بلافاصله افزود که «مایل است دربارهی یک طرح غیرنظامی بشنود»؛ چیزی که بازتابدهندهی اظهارات پیشین مارکو روبیو، وزیر خارجه، بود که گفته بود: «اگر [ایرانیها] بخواهند، مسیری برای داشتن برنامهای صلحآمیز و غیرنظامی وجود دارد.» استیو ویتکاف، دوست قدیمی ترامپ در حوزه املاک که اکنون به عنوان نماینده ویژه او منصوب شده، در ۱۴ آوریل در گفتوگو با فاکسنیوز گفت ایران «هیچ نیازی به غنیسازی بیش از ۳٫۶۷ درصد ندارد»، اما تنها یک روز بعد در شبکه اجتماعی ایکس عقبنشینی کرد و خواستار آن شد که ایران «برنامه غنیسازی و تسلیحات هستهای خود را بهطور کامل کنار بگذارد.»
نگرانیهای اسرائیل دربارهی ابعاد هرگونه تفاهم احتمالی آینده میان آمریکا و ایران متعدد است. اعلام ترامپ مبنی بر اینکه «تنها چیزی که [ایرانیها] نباید داشته باشند، سلاح هستهای است»، ممکن است دایرهی بحثها را بهشدت محدود کند و موضوعات چالشبرانگیز دیگر – نظیر توسعه موشکهای بالستیک دوربرد و حمایت از متحدان منطقهای – را از دستور کار خارج کند. خطر دیگر میتواند از بندهای غروب (sunset clauses) ناشی شود؛ بندهایی که با پایان اعتبارشان، به ایران اجازه میدهند بدون مانع اهداف هستهای خود را دنبال کند.
تخریب ویتکاف
این تنشها اکنون رنگ و بویی شخصیتر و تلختر پیدا کردهاند، بهویژه در بحثهایی که پیرامون کیفیت میانجیگری ایالات متحده در جریان است. استیو ویتکاف اخیرا بهشدت از سوی برخی رسانهها مورد انتقاد قرار گرفته است. منتقدان، شیوههای کاری او، نداشتن تجربه در دیپلماسی بینالمللی، ترجیحش به انجام مذاکرات بهتنهایی و تواناییاش در مدیریت همزمان این حجم از مأموریتها (اوکراین، غزه و ایران) را زیر سوال بردهاند. (یکی از مقامات سابق دولت اول ترامپ در گفتوگو با نیویورک پست گفت: «ویتکاف آدم خوشاخلاقی است، اما یک احمق بیعرضهی لعنتی است [که] … نباید این کار را بهتنهایی انجام دهد.»)
واکنش متحدان و طرفداران ترامپ شدید بوده است. دونالد ترامپ جونیور، فرزند رئیسجمهور، در شبکه اجتماعی ایکس با عصبانیت نوشت: «نئومحافظهکاران دولت پنهان در حال تخریب استیو ویتکاف هستند چون میخواهند دستور کار سیاست خارجی پدرم را تضعیف کنند.» در حالی که ترامپ، که روحیهای زودخشم دارد، مایل است با تهران وارد گفتوگو شود.، دست نتانیاهو بسته شده و عملاً از انجام اقدامات مستقل علیه ایران ناتوان است.
مسیر جدید تقابل با ترامپ
نخستوزیر بهسختی میتواند نارضایتی و سرخوردگی خود را پنهان کند. او ممکن است در سوریه نیز در مسیر تقابل با ترامپ قرار گرفته باشد، چراکه عملیات نظامی فزاینده اسرائیل در سوریه، با تمایل رئیسجمهور آمریکا به «پایان دادن به جنگها» در تضاد است. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه – که ترامپ در ماه آوریل بهخاطر «تسلطش بر سوریه» به او تبریک گفت – و احمد الشرع، رئیسجمهور جدید سوریه که انتظار میرود ترامپ هفته آینده با او دیدار کند، بدون تردید بر آتش این اختلافات خواهند دمید. درخواستهای اسرائیل برای جلوگیری از خروج نیروهای آمریکایی از سوریه – اقدامی که به ترکیه اجازه میدهد نفوذش را در منطقه تحکیم کند – با بیتوجهی کامل واشنگتن روبهرو شده است.
مسئله حوثیهای یمن – که از زمان آغاز جنگ اخیر در غزه موشکهایی بهسوی اسرائیل پرتاب کردهاند – نیز به تنشها دامن میزند. نتانیاهو با توجه به استقرار دولت جدید در آمریکا، حملات هوایی تلافیجویانه اسرائیل به شورشیان یمنی را متوقف کرد و در عمل این وظیفه را به ایالات متحده واگذار کرد. نیروهای آمریکایی از ماه مارس تاکنون بیش از هزار هدف حوثی را بمباران کردهاند. اما در تاریخ ۴ مه، تسلیحات آمریکایی و سامانه پدافندی پیشرفته تاد نیز نتوانستند از برخورد یک موشک حوثی به فرودگاه بینالمللی بن گوریون – مهمترین درگاه هوایی اسرائیل – جلوگیری کنند؛ حملهای که به بسته شدن فرودگاه و لغو گسترده پروازها انجامید.
حمله تشدید کننده اخیر حوثیها و آتشبس بعدی میان ایالات متحده و «مقامات ذیربط» در صنعا، اسرائیل را از حاشیه مجدداً به متن آورد. این تحولات تقسیمکار کنونی میان ترامپ و نتانیاهو را به چالش خواهد کشید.
ترامپ و نتانیاهو در یک جبهه؟
و نهایتاً – و همواره – موضوع غزه مطرح است. آن قطعه زمین رنجدیده و رنجآور، جایی که ترامپ در ابتدا رؤیای ساختن «ریویرای خاورمیانه» را در سر داشت، اکنون در آستانهی یک یورش تمامعیار اسرائیلی قرار دارد که طبق تصمیم کابینه امنیتی اسرائیل، شامل «فتح غزه و نگهداشتن این سرزمینها» خواهد بود. چنین تحولاتی – دستکم در آیندهی قابل پیشبینی – پرونده امیدهای رئیسجمهور برای دستیابی به آتشبس فوری یا توافق مبادله گروگانها را خواهد بست و چشمانداز او برای گسترش توافقنامههای ابراهیم بهشمول عربستان سعودی را عقب خواهد انداخت. ترامپ، که اخیراً نسبت به پرونده فلسطین بیمیلی نشان داده، ممکن است بهمحض آنکه ببیند رؤیاهایش در حال بر باد رفتن است، ناگهان دچار تغییر موضع شود.
یک چیز قطعی است: اعلامیه ۲۲ آوریل ترامپ مبنی بر اینکه او و نخستوزیر اسرائیل «در همه مسائل در یک جبهه هستند»، به هیچوجه توصیف درستی از وضعیت ناپایدار و پیچیده روابط کنونیشان نیست. اگر اینگونه نبود، باورش دشوار بود که رئیسجمهور آمریکا، در نخستین سفر خود به خاورمیانه اسرائیل را جا بیاندازد – درست مانند باراک اوباما در سال ۲۰۰۹، که رقیب دیرینه ترامپ محسوب میشود – و بنابر گزارش آکسیوس، این تصمیم به این دلیل است که او فکر میکند در این مقطع، از سفر به اسرائیل چیزی عایدش نخواهد شد. (مقامات ارشد اسرائیلی اکنون با شتاب در تلاشاند تا نام اسرائیل را در برنامه سفر او بگنجانند.)
نتانیاهو زمان زیادی برای جلب نظر و اعتماد رئیسجمهور در اختیار ندارد. پس از غافلگیری از سوی ترامپ، هم در رها کردن مبارزه علیه حوثیها و هم در آغاز گفتوگوهای دولت آمریکا با حماس، نخستوزیر اسرائیل اکنون نگران آن است که در موضوع ایران نیز با شوکی مشابه و ناخوشایند روبهرو شود. با توجه به اینکه امنیت و رفاه بلندمدت اسرائیل به لایههای متعدد و پیچیدهای از حمایت ایالات متحده وابسته است، نتانیاهو نیاز دارد که دست خود را به شکلی مؤثرتر بازی کند – و سریع – پیش از آنکه این عدم هماهنگی با کاخ سفید، ترامپ را وادارد که آتش خشم خود را بر سر «بهترین دوست سابقش» فرو ریزد.