ستارههای ایرانی و سراب روسی
دنیای اقتصاد: لیگ برتر روسیه پس از تحریم این کشور از سوی یوفا و فیفا، تبدیل به رقابتی کم اهمیت و داخلی شده و برخلاف سالهای گذشته حتی دستمزدهای کلان هم نمیتواند بازیکنان نامدار را بابت حضور در آنجا تطمیع کند.
اما برای استعدادهای ایرانی اینگونه نیست و نمونه آخر هم رضا غندیپور پدیده امسال لیگ برتر است که دوران خدمتش را در ملوان به اتمام رساند. در شرایطی که استقلال و پرسپولیس برای خرید این مهاجم جوان پیشقدم شدند، او در آستانه پیوستن به تیمی در لیگ برتر روسیه قرار گرفته است. انگار همین که لفظ «کشور اروپایی» به نام روسیه الصاق میشود، جوانان وطنی دروازه پیشرفت و بازی در سطوح بالا را میبینند، ولی بیشتر به سراب میماند تا واقعیت. باور ندارید؟ از تجربیات قبلیها درس بگیرید!
علیرضا حقیقی و سردار آزمون از نخستین نسل بازیکنانی بودند که با حضور در لیگ برتر روسیه آنهم در سنین پایین، مقصد متفاوتی را نسبت به سایر لژیونرها برگزیدند. هرچند سنگربان سابق تیم ملی اصلا در روبینکازان سابقه جالبی به جای نگذاشت و با انجام فقط یک بازی، مدام به تیمهای مختلف قرض داده میشد، اما سردار به جرات موفقترین ایرانی تاریخ لیگ روسیه محسوب میشود. تا جایی که به تیمهای بزرگی هم لینک میشد، اما راحتطلبیاش اجازه خروج از این کشور را نمیداد! آزمون در سالهای متمادی حضورش در روستوف و زنیت حتی در لیگ قهرمانان اروپا هم گلزنی و سرانجام به قصد حضور در بایرلورکوزن و سپس رم بود که با کشور تزارها وداع کرد. سعید عزتاللهی و میلاد محمدی هم دیگر ملیپوشانی هستند که سابقه بازی برای روسها را دارند تا اینکه نوبت به نسل فعلی رسید.
در حال حاضر ۵ بازیکن ایرانی با باشگاههای روسیهای قرارداد دارند که یکی از آنها به صورت قرضی راهی لیگ دسته دوم کرواسی شده و آنجا هم بازی نمیکند! صحبت از امیرحسین ریوندی مدافع سابق تیمهای ملی پایه است که تابستان سال گذشته از آکادمی کیا به زسکا مسکو پیوست، اما تاکنون به دو تیم مختلف قرض داده شده. دیگر بازیکنی که احتمالا کمتر کسی نامش را شنیده باشد، کسری طاهری، مهاجم روبینکازان است که در زمستان از تیمهای پایه سپاهان راهی روسیه شده، اما تاکنون فقط دو بازی در لیگ برتر این کشور انجام داده است. استعدادهای سرشناستری را هم آنجا داریم که سعید سحرخیزان و محمدجواد حسیننژاد هر دو با ۲۱ سال سن، مشهورترین آنها هستند. دو بازیکنی که قابلیتهایشان را در لیگ برتر و تیم ملی جوانان نشان داده بودند، اما به هوای پیشرفت و اروپایی شدن، سر از انزوای روسیه درآوردند و کسی صحبتی از آنها نمیکند.
سحرخیزان در نخستین فصل خود در اورنبورگ ۸ گل زده، اما در حال سقوط به دسته پایینتر است و حسیننژاد با دینامو ماخاچقلعه در ۲۲ بازی، ۳ گل و ۴ پاس گل ثبت کرده. محمد محبی هم که بهترین آنهاست و عضو موثر خط حمله پرستاره تیم ملی، امسال کلا ۱۵ مرتبه برای تیم رده هشتمی روستوف در لیگ برتر به میدان رفته و کمتر کسی بازیهایش را دنبال میکند. شاید به خاطر همین دیده نشدن باشد که محمد قربانی هافبک سابق سپاهان پس از یک فصل ترجیح داد امسال روسیه را ترک کند و راهی امارات شود یا هر هفته روایت جدیدی از مذاکره باشگاههای لیگ برتر خودمان با سحرخیزان و حسیننژاد شنیده میشود. واقعیت امر اینجاست که از فوتبال روسیه و آن المانهای جذابش، هیچ چیزی نمانده که با آن بتوان بازیکنان رده بالا را جذب کرد یا پلی باشد برای رسیدن به باشگاهی بزرگتر. آنجا فقط تبعیدگاهی است که جوانان ایرانی را وسوسه و سپس اسیر میکند؛ همین!