هنگامی که صحبت از رقابت شدید برای جذب و حفظ کاربر به میان میآید، کمتر بازاری به شلوغی و پویایی بازار رمزارز ایران میتوان یافت. این حوزه، با وجود دسترسی بازیگران به بودجههای قابل توجه، به دلیل حضور پرتعداد رقبا و نبرد بیامان برای سهم بازار، به میدان آزمون جدی هر مدیر بازاریابی بدل شده است. در چنین فضایی، صرف برخورداری از منابع مالی بالا دیگر مزیت رقابتی محسوب نمیشود؛ بلکه خلاقیت، نوآوری و توانایی ایجاد تجربهای متمایز و درگیرکننده برای کاربر، به مهمترین اهرم موفقیت بدل میگردد. در جایگاه مدیریت، ما این واقعیت را مبنای سیاستگذاری قرار دادهایم و معتقدیم تمایز پایدار، تنها از مسیر تجربه کاربری و تعامل واقعی عبور میکند.
در این مقاله، ابتدا به مفهوم اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز در مارکتینگ میپردازیم تا چارچوبی برای درک استراتژیهای رقابتی فراهم آوریم. سپس، با تمرکز بر مسیر مارکتینگ بیتپین، این مسیر را بررسی خواهیم کرد. بیتپین که امروز بیش از ۵ میلیون کاربر فعال دارد، در سالهای اخیر تلاش کرده تا در محیطی که فعالیتهای آفلاین و شهری برای پلتفرمهای رمزارز ممنوع است و تمام توجه و بودجه باید به کانالهای دیجیتال معطوف شود، تجربهای نو از کمپینهای دیجیتال را برای کاربران خود رقم بزند. از منظر راهبری کسبوکار، این تمرکز بر دیجیتال، ترجمانِ انتخاب آگاهانهای است که منابع را به نقطه بیشترین بازدهی هدایت میکند.
در نهایت، به تحلیل تعدادی از کمپینهای شاخص بیتپین خواهیم پرداخت و بررسی میکنیم که چگونه در اقیانوس سرخ پرالتهاب رمزارز ایران، با خلق تجربهای متفاوت و افزایش تعامل واقعی، جایگاه خود را تثبیت و تقویت کردهایم.
هدف این تحلیل، ارائه تصویری از منطق تصمیمات و اثرات آن بر رشد پایدار است.
تفسیر اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز در مارکت رمزارز ایران
مفاهیم اقیانوس آبی (Blue Ocean) و اقیانوس قرمز (Red Ocean) که توسط دبلیو چان کیم و رنی مابورن معرفی شدند، چارچوبی قدرتمند برای درک استراتژیهای رقابتی در هر صنعتی ارائه میدهند. در اقیانوس قرمز، شرکتها در فضایی بسیار رقابتی فعالیت میکنند که مرزهای صنعت مشخص و پذیرفته شده است. رقابت بر سر سهم بازار موجود، با جنگ قیمتها و تلاش برای سبقت گرفتن از رقبا، این اقیانوس را به دریایی خونین تبدیل میکند. بازار رمزارز ایران، به وضوح مصداق بارز یک اقیانوس قرمز است؛ جایی که صرافیهای متعدد، با محصولات و خدمات حدودا مشابه، بر سر جامعه محدودی از کاربران رقابت میکنند. کاهش کارمزدها، ارائه توکنهای جدید، و کمپینهای تبلیغاتی پرهزینه، از جمله تاکتیکهای رایج برای جذب کاربر در این محیط است که غالبا به حاشیه سود کمتر و فرسودگی منابع منجر میشود.
در مقابل، اقیانوس آبی بازاری بکر و بدون رقابت مستقیم است که از دل نوآوری و خلق ارزشهای منحصربهفرد متولد میشود. این فضا با خلق تقاضای جدید و ارائه ارزشهای منحصر به فرد از سوی سازمانها به وجود میآید. شرکتهایی که به دنبال اقیانوس آبی هستند، به جای رقابت در چارچوبهای موجود، به دنبال بازآفرینی بازار و ارائه راهکارهایی هستند که تا پیش از این وجود نداشته است. شناسایی اقیانوس آبی در بازار رمزارز ایران به مراتب دشوارتر است، اما فرصتهای آن میتواند شامل نوآوری در مدلهای درآمدی، ارائه محصولات مالی بلاکچینی که هنوز در کشور رایج نشدهاند، یا خلق تجربههای کاربری متفاوت و شخصیسازیشدهای باشد که فراتر از خرید و فروش صرف ارز دیجیتال عمل کند.
این همان نقطهای است که استراتژیهای تیم مارکتینگ بیتپین جلوه پیدا میکند؛ جایی که تلاش میشود با عبور از الگوهای تکراری رقابت، مسیرهایی تازه برای تعامل عمیقتر با کاربر و خلق ارزشهای متمایز گشوده شود.
داستان از کجا شروع شد؟ پرواز سفینه سبز، تولد یک تیزینگ بزرگ
سرآغاز کمپینهای تعاملی و نوآورانه بیتپین را میتوان در پینفینیتی جستوجو کرد؛ کمپینی که در اسفند ۱۴۰۲ با یک فاز تیزینگ جسورانه و متفاوت، نقطه عطفی در رویکرد بازاریابی ما رقم زد. هدف، نه صرفا معرفی یک رویداد، بلکه خلق کنجکاوی و برانگیختن موجی از گفتوگو در میان مخاطبان بود که مقدمهی تعامل پایدار است.
تصور کنید صبح از خواب بیدار میشوید و اولین خبری که میبینید، گزارش پرواز یک سفینه سبز بر فراز آسمان تهران است. واکنش شما چه خواهد بود؟ به دنبال تایید از منابع معتبر میروید یا هیجانزده ماجرا را با دوستانتان به اشتراک میگذارید؟ همین «قلاب» روانی و احساسی، هسته اصلی استراتژی پینفینیتی بود؛ داستانی که بهسرعت توانست توجه هزاران کاربر را جلب کرده و موجی بیسابقه از مکالمه در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی به راه بیندازد. این قلاب، یک انتخاب طراحیشده برای حداکثرسازی گفتوگوی ارگانیک بود.
در اسفند ماه ۱۴۰۲، بیتپین با درک عمیق تغییرات در الگوهای توجه مخاطبان به تبلیغات سنتی، رویکردی کاملاً متفاوت را برای آغاز کمپین پینفینیتی در پیش گرفت. این بار، به جای تکیه بر تبلیغات و پروموشنهای مستقیم و تکراری، محوریت بر خلق یک داستان جذاب و باورپذیر قرار گرفت. داستان یک سفینه سبز که بر فراز آسمان تهران پرواز میکرد، نه تنها مخاطبان را به خود مشغول میکرد، بلکه به کاتالیزوری برای گفتگو و تعامل میان آنها تبدیل شد. این سفینه سبز رنگ، فرصتی بینظیر را فراهم آورد تا افراد زیادی درباره پدیدهای صحبت کنند که از کودکی در داستانها و فیلمهای علمی-تخیلی دیده بودند، اما هرگز فرصت تجربه یک مکالمه پرهیجان درباره مشاهده آن در واقعیت ایران را نداشتند.
در واقع، دست گذاشتن بر موضوعی خاص و فراواقعی که کمتر کسی در طول زندگی خود فرصت تجربه آن را دارد، سبب شد تا فاز تیزینگ کمپین پینفینیتی موفقیتی کمنظیر را تجربه کند و زمینه را برای مراحل بعدی کمپین فراهم آورد.
فاز تیزینگ پینفینیتی را میتوان از چند زاویه کلیدی بررسی کرد:
- ایجاد یک رویداد غیرمنتظره و منحصر به فرد: موفقیت سفینه سبز در وهله اول به دلیل خلق یک رویداد غیرمنتظره و کاملا خاص بود. پرواز یک سفینه فضایی بر فراز آسمان پایتخت، ایدهای بود که نه تنها از واقعیت روزمره فاصله داشت، بلکه به شکلی مستقیم با تخیل جمعی و آرزوهای نوستالژیک مردم پیوند خورد. سفینه سبز به عنوان یک رخداد ناگهانی و نادر، توانست به سرعت توجه عمومی را جلب کرده و به موضوعی بدل شود که به سرعت در فضای عمومی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. رویدادهایی که به طور غیرمنتظرهای جذاب و نوآورانه هستند، قدرت زیادی در جذب مخاطب و ایجاد آگاهی از برند دارند، چرا که ذهن افراد معمولاً به دنبال چیزهایی است که متفاوت و خاص هستند. در بازاری که اشباعشده از پیامهای تبلیغاتی تکراری است، این دست ایدههای خلاقانه و غیرمنتظره میتوانند ماندگاری برند در ذهن مخاطب را تضمین کنند.
- تحریک گفتگو و تعامل: یکی از دستاوردهای مهم سفینه سبز، ایجاد موجی از گفتوگو میان کاربران بود. مردم ذاتاً تمایل دارند درباره رخدادهای غیر عادی اظهار نظر کنند و دیدگاهشان را به اشتراک بگذارند. پرواز سفینه سبز، همزمان حس کنجکاوی و تردید را برانگیخت و فضایی فراهم کرد تا کاربران در شبکههای اجتماعی درباره واقعیت یا ساختگی بودن ماجرا بحث کنند. همین تعاملات خودجوش، بهطور ارگانیک دامنه آگاهی از برند را گسترش داد.
- ویروسی شدن فراتر از مرزها: جذابیت بصری و روایی این ایده باعث شد ویدیوی سفینه سبز از مرزهای ایران عبور کرده و در رسانهها و شبکههای اجتماعی بینالمللی نیز بازنشر شود. این بازتاب جهانی، نهتنها اعتبار کمپین را افزایش داد بلکه نشان داد ایدههای بومی، اگر خلاق و جهانشمول باشند، ظرفیت تاثیرگذاری فراتر از مرزهای جغرافیایی را دارند.
- تلفیق هوشمندانه واقعیت و تخیل: از جذابیتهای اصلی این سبک ویدیو، تلفیق هوشمندانه و ظریف واقعیت با تخیل بود. داستان سفینه سبز به گونهای طراحی شده بود که مردم را در مرز بین واقعیت و رویا نگه دارد و همین امر باعث شد مخاطبان احساس نزدیکی بیشتری به داستان پیدا کنند و آن را باور پذیرتر بیابند. استفاده از تخیل به عنوان یک ابزار قدرتمند مارکتینگی، به برند بیتپین اجازه داد تا تجربهای متفاوت و خلاقانه ارائه دهد که نه تنها باعث کنجکاوی و درگیری ذهنی افراد شد، بلکه احساسات آنها را نیز برانگیخت و ارتباط عمیقتری با مخاطب برقرار کرد.
فاز تیزینگ این کمپین در مدت کوتاهی چنان موفقیتی کسب کرد که حتی پای آن به صفحات و رسانههای خارجی نیز باز شد. با گسترش صحبتها و گمانهزنیها در خصوص این سفینه، بیتپین در کانالهای رسمی خود اعلام کرد که این تصاویر CGI (تصاویر تولید شده توسط کامپیوتر) متعلق به کمپین این صرافی بوده و کاربران با شرکت در این کمپین شانس برنده شدن یک بیتکوین کامل را خواهند داشت. کمپینی که بیتپین در کنار اهداف جذب کاربر جدید و افزایش آگاهی از برند، تلاش میکرد تا با استفاده هدفمند از کلمه “پین”، این واژه را به طور ناخودآگاه در ذهن کاربران با نام صرافی “بیتپین” پیوند دهد و یک ارتباط برندینگ قوی ایجاد کند. نتیجه کمپین؟ جذب بیش از یک میلیون کاربر در مدت زمانی بسیار کوتاه
کمپین همستر پارتی بیتپین؛ از موج جهانی تا آزمون تعهد به کاربر در میانه بحران
در ادامه مسیر کمپینهای تعاملی، بیتپین بلافاصله پس از پایان «پینفینیتی» خود را در برابر پدیدهای تازه یافت؛ موج جهانی توکنهای تلگرامی tap-to-earn که با سرعتی چشمگیر در حال گسترش بود. در میانه این موج، پروژه «همستر کامبت» با جذابیتهای گیمفای و مکانیزم ساده اما اعتیادآورش، کاربران سراسر دنیا را پای صفحه موبایل میخکوب کرده بود. در ایران نیز روزی نبود که کاربری از دوستان و آشنایانش دعوتنامهای برای این بازی دریافت نکند.
بیتپین که پیشتر با لیستکردن پروژههایی نظیر ناتکوین و داگز، تجربه مواجهه با کاربران تازهوارد از این جنس پروژهها را داشت، بهخوبی با چالشهای این گروه آشنا بود. اینبار تصمیم بر آن شد که بهجای صرفاً فهرستکردن توکن، پلی میان هیجان لحظهای tap-to-earn و دنیای گسترده و پایدارتر بلاکچین ساخته شود؛ پلی که هم سرگرمکننده باشد و هم آموزشی، و در عین حال پاداش ملموس و ارزشمند برای مشارکتکنندگان به همراه داشته باشد.
کمپین «همستر پارتی» از ۷ مرداد آغاز شد و نزدیک به دو ماه ادامه یافت. ساختار آن بر پایه ماموریتهای روزانه، آموزش تدریجی مفاهیم رمزارزی و تشویق به تعامل پایدار بنا شده بود. آکادمی بیتپین با وبینارها و محتوای آموزشی، لایهای دانشی به این تجربه اضافه کرد تا صرفا یک بازی نباشد، بلکه فرصتی برای یادگیری و ورود عمیقتر به اکوسیستم کریپتو ایجاد کند.
با این حال، مسیر کمپین تحتتأثیر اتفاقات بیرونی قرار گرفت. خبر اختلافات حقوقی مالکین همستر کامبت و احتمال لغو لیستشدن آن، شور اولیه را در جامعه کاهش داد. هرچند در نهایت، توکن همستر در ۵ مهر لیست شد، اما تخصیص ناچیز توکنها و قیمت پایین ورود به بازار، موجی از نارضایتی ایجاد کرد. در این نقطه، رویکرد بیتپین بار دیگر از اقیانوس سرخ رقابت صرف فاصله گرفت و به سمت خلق ارزش واقعی برای کاربر متمایل شد: پرافیتهای کسبشده در کمپین پنج برابر شدند تا تلاش شرکتکنندگان به شکلی عادلانهتر جبران شود.
در مجموع، ۶۰۰ هزار کاربر در همسترپارتی شرکت کردند و ۷۰۰ میلیون پرافیت تولید شده آنها، پس از پنجبرابر شدن، به ۳.۵ میلیارد پرافیت رسید. این حجم مشارکت، نه تنها نشانگر جذابیت مدل ترکیبی سرگرمی–آموزش بود، بلکه اعتماد کاربران به پلتفرم را تقویت کرد.
این کمپین اما خالی از چالش نیز نبود. همزمان با لیستشدن توکن همستر در بیتپین و صرافیهای بینالمللی، حجم تراکنشها رکوردشکن شد. با وجود آمادهسازی ظرفیت ۲۰ برابری، ترکیب عملکرد غیر استاندارد پروژه، شلوغی شبکه تون و برخی اختلالات داخلی، باعث شد حدود ۵.۷٪ از کاربران در واریزهای خود با تاخیر مواجه شوند. این اتفاق، آزمونی برای سنجش پایبندی برند به مسئولیتپذیری بود.
بیتپین با پذیرش کامل مسئولیت، مکانیزمی طراحی کرد تا مابهالتفاوت ناشی از کاهش قیمت توکن در این فاصله، بهصورت ریالی به کاربران بازگردانده شود. طی این فرایند، ۱۴,۹۵۰ کاربر فرم دریافت را تکمیل کردند و در مجموع حدود ۲.۵ میلیارد تومان به آنها پرداخت شد. این اقدام، پیام روشنی داشت: حتی در مواجهه با عوامل خارج از کنترل، پلتفرم حاضر است تا آخرین گام در کنار کاربر بماند.
همسترپارتی نه فقط یک کمپین سرگرمی، بلکه نمونهای عملی از پیوند فرصتهای جهانی با نوآوری بومی و تعهد به تجربه کاربری بود. این رویداد نشان داد که حتی در مواجهه با ریسکهای بیرونی و بحرانهای فنی، میتوان با شفافیت، جبران منصفانه و حفظ ارتباط مداوم، وفاداری و اعتماد کاربران را تقویت کرد. از منظر استراتژی اقیانوس آبی، بیتپین بار دیگر موفق شد از موج پرهیاهوی جهانی، بستری متمایز و ارزشآفرین برای کاربران ایرانی خلق کند.
دعوت به یک اسلایس بیتکوین در اسنپفود: وقتی پیتزا پلی میشود میان کریپتو و زندگی روزمره
پیتزا، این غذای محبوب و همهپسند، در تاریخ فناوری و مالی جهان نقشی فراتر از یک خوراکی ساده ایفا کرده است. این نقش نه تنها به عنوان اولین کالای خریداری شده در اینترنت مطرح است (ماجرای پیتزا هات در سال ۱۹۹۴) بلکه عامل اتفاق مهمتری در دنیای مالی بوده است: اولین خرید و پرداخت با بیتکوین. در سال ۲۰۱۰، تنها دو عدد پیتزا، با پرداخت ۱۰,۰۰۰ بیتکوین خریداری شد! امروز، سالها پس از آن اتفاق تاریخی و با افزایش سرسامآور ارزش بیتکوین، این رویداد تاریخی در قالب «روز پیتزا» در تقویم غیررسمی جامعه رمزارز جا خوش کرده و هر سال یادآور ارتباطی نمادین میان یک غذای محبوب و انقلابیترین دارایی دیجیتال دنیاست.
این بار تیم مارکتینگ بیتپین با استفاده از همین نماد فرهنگی و مالی، به سراغ بزرگترین پلتفرم سفارش غذای آنلاین در ایران، یعنی اسنپفود رفت تا کمپینی تعاملی و خلاقانه با نام اسلایس را آغاز کند. کمپینی که نه تنها بر پایه رویدادی جذاب و تاریخی بنا شده بود، بلکه کاربران اسنپفود را با سفارش غذا و کسب “پین”، به شرکت در قرعهکشی و بردن جوایز متنوع در لحظه دعوت میکرد.
کاربران اسنپفود میتوانستند با انجام ماموریتهای سادهای همچون ثبتنام در بیتپین یا سفارش غذا، شانس خود را برای شرکت در گردونه شانس ۸ میلیارد تومانی امتحان کنند. جوایز این گردونه شامل رمزارزهای محبوبی همچون بیتکوین، اتریوم و شیبا بود که به قطعات کوچکتر تقسیم شده بودند تا تعداد بیشتری از کاربران بتوانند برنده شوند و طعم ورود به دنیای رمزارز را به شکلی متفاوت بچشند. این استراتژی، دقیقاً همان تلاش برای یافتن “اسلایس” یا قطعات کوچکی از یک اقیانوس آبی در دل یک اقیانوس قرمز بود؛ با تقسیم جوایز بزرگ به بخشهای کوچکتر، بیتپین دایرهی برندگان را وسیعتر کرد و شانس تجربه اولین رمزارز را به افراد بیشتری داد. موضوعی که از فیدبکهای کاربران به کمپین بزرگ قبلی یعنی پینفینیتی حاصل شده بود.
همکاری استراتژیک بیتپین و اسنپفود در کمپین اسلایس، نمونهای کلاسیک از تلاش برای گریز از رقابت مستقیم و ایجاد ارزشهای مکمل بود. اسنپفود با پایگاه کاربری گسترده خود در سراسر ایران، دسترسی به طیف وسیعی از کاربران را ممکن کرد؛ کاربرانی که شاید تا پیش از این با دنیای رمزارزها بیگانه بودند و در دایرهی نفوذ صرافیهای رمزارز قرار نمیگرفتند. از سوی دیگر، بیتپین به عنوان یکی از بازیگران اصلی و پیشرو در حوزه رمزارز، زیرساختهای پیشرفتهای را برای آموزش و ورود امن و آسان کاربران به دنیای فناوری مالی (فینتک) فراهم کرده بود. این دو برند با تکیه بر نقاط قوت و همافزایی یکدیگر، کمپین “اسلایس” را طراحی کردند. هدف اصلی این کمپین چندوجهی بود: افزایش آگاهی عمومی درباره رمزارزها در سطحی گسترده، ایجاد تعامل بیشتر با کاربران از طریق یک مکانیزم ساده و جذاب، و در نهایت، دموکراتیزه کردن و فراهم آوردن دسترسی آسانتر به دنیای کریپتو برای عموم مردم. این رویکرد، به جای جنگیدن بر سر سهم بازار موجود، به دنبال گسترش خود اقیانوس و دعوت مخاطبانی جدید به این فضا بود.
نتایج کمپین، حتی با اجرای کوتاهمدت دو هفتهای، فراتر از پیشبینیها بود: بیش از یک میلیون شرکتکننده در گردونه شانس، جذب ۲۵۰ هزار کاربر جدید در بیتپین، و جهشی قابلتوجه در میزان تعامل و آگاهی عمومی از رمزارزها. «اسلایس» نشان داد که با ترکیب خلاقیت، استفاده هوشمندانه از بسترهای موجود و ارائه ارزش واقعی به کاربر، میتوان همزمان به اهداف بازاریابی رسید و مرزهای بازار را به سمت فضاهای بکر و دستنخورده گسترش داد.
چالش جدید در اقیانوس سرخ: همکاری با غول خردهفروشی آنلاین و خلق تجربهای نو
در شرایطی که بازار رمزارز ایران با بحرانهای امنیتی متعدد و کاهش اعتماد عمومی به برخی برندهای مطرح دست و پنجه نرم میکند، بیتپین بهعنوان یکی از بزرگترین پلتفرمهای رمزارزی کشور، گامی هوشمندانه و اثرگذار برای تثبیت جایگاه خود به عنوان صرافیای امن، قابلاعتماد و نوآور برداشته است. در این اقیانوس سرخ که اعتماد کاربران آسیب دیده، ما دریافتهایم که تمایز از طریق نوآوری و ایجاد اطمینان، تنها راه بقا و رشد است. پس از تجربه موفق کمپین مشترک با اسنپفود که افقهای جدیدی را در مارکتینگ رمزارز گشود، این بار با همکاری دیجیکالا، بزرگترین پلتفرم خردهفروشی آنلاین ایران، کمپینی کمسابقه را آغاز کردهایم؛ کمپینی که هدف آن فراتر از صرفاً جذب کاربر است: این همکاری به دنبال بازتعریف تجربه ورود به دنیای رمزارز برای همه ایرانیان، چه مبتدی و چه حرفهای است، و این یعنی تلاش مجدد برای خلق یک اقیانوس آبی جدید در زمینه دسترسی به کریپتو.
با بیش از ۵ میلیون کاربر، بیتپین اکنون یکی از امنترین و معتبرترین گزینههای موجود برای سرمایهگذاری و معامله رمزارز در ایران محسوب میشود. در شرایطی که امنیت، شفافیت و تعهد در رأس انتظارات کاربران قرار دارد، ما توانستهایم با عملکرد باثبات و رویکرد مسئولانه در بحرانهای اخیر، اعتماد بخش بزرگی از جامعه کریپتو را حفظ کنیم و خود را به عنوان لنگرگاهی مطمئن در دریای متلاطم رقابت معرفی نماییم.
این کمپین جدید با دیجیکالا، فرصتی بینظیر برای بیتپین است تا میلیونها کاربر دیجیکالا نیز با فضایی امن و کاربرمحور برای آغاز مسیر رمزارزی خود آشنا شوند. این کمپین به صورت یکپارچه در بستر دیجیکالا آغاز شده و کاربرانی که از طریق این سایت وارد فضای کمپین میشوند، تنها با یک ثبتنام ساده و رایگان در بیتپین، وارد مسیر کسب جوایز هیجانانگیز رمزارزی و دیجیتال میشوند. این مسیر از طریق محصول تعاملی و درگیرکننده «کلاب بیتپین» طراحی شده است که به کاربر امکان میدهد در ازای انجام مأموریتهای مشخص و جذاب، «پین» دریافت کند و با خرج کردن آنها، شانس خود را برای دریافت جوایز متنوع و ارزشمند امتحان کند. این مکانیزم، نه تنها فرآیند ورود به دنیای رمزارز را ساده و بدون اصطکاک میسازد، بلکه با ایجاد یک چرخه پاداش و تعامل، تجربه کاربری را به سطحی جدید ارتقا میدهد و در نهایت، به جای رقابت مستقیم در اقیانوس سرخ، به دنبال گسترش مرزهای آن و جذب کاربران جدیدی است که پیش از این به این بازار ورود نکرده بودند. این یعنی خلق یک بازار بالقوه و دور شدن از جنگ بر سر سهم موجود.
نتیجهگیری: بیتپین، پیشرو در خلق اقیانوسهای آبی در دل دریای سرخ رمزارز ایران
همانطور که در این مقاله بررسی کردیم، بازار رمزارز ایران نمونهای بارز از یک اقیانوس سرخ است؛ فضایی فوقالعاده رقابتی که در آن، صرافیهای متعدد برای کسب سهم از بازار موجود، در نبردی بیامان و فرسایشی درگیرند. در چنین محیطی، صرف اتکا به بودجههای بالا و تاکتیکهای تبلیغاتی سنتی، دیگر مزیت رقابتی پایداری محسوب نمیشود. اینجاست که خلاقیت، نوآوری و توانایی درگیرسازی عمیق کاربر، به عنوان مهمترین عوامل تمایز و موفقیت، خود را نشان میدهند.
بیتپین با شناخت دقیق این واقعیت، رویکردی استراتژیک را در پیش گرفته که فراتر از رقابت مستقیم در اقیانوس سرخ است. کمپینهایی نظیر پینفینیتی با ایدهی پرواز سفینه سبز و اسلایس با استفاده از پیتزا، نشان دادند که چگونه میتوان با خلق رویدادهای غیرمنتظره و داستانپردازی جذاب، توجه مخاطبان را به خود جلب کرد، گفتگوهای ارگانیک ایجاد نمود و حتی فراتر از مرزهای داخلی، به شهرت جهانی دست یافت. این کمپینها با عمومی کردن دسترسی به رمزارز و ارائه تجربهای متفاوت و پاداشمحور، نه تنها به جذب میلیونها کاربر جدید منجر شدند، بلکه آگاهی عمومی درباره رمزارزها را به شکلی بیسابقه گسترش دادند.
همکاری اخیر بیتپین با دیجیکالا نیز گام بلند دیگری در همین راستا محسوب میشود. در بحبوحه چالشهای امنیتی و کاهش اعتماد در بازار رمزارز، بیتپین با ورود به پلتفرمهای پرمخاطب غیرمرتبط با کریپتو، به دنبال بازتعریف تجربه ورود به دنیای رمزارز برای طیف وسیعتری از جامعه است. این رویکرد، نه تنها بر افزایش دسترسی و سهولت ورود تمرکز دارد، بلکه به دنبال تثبیت جایگاه بیتپین به عنوان صرافی امن و قابل اعتماد در شرایط بحرانی بازار است.
در نهایت، استراتژی مارکتینگ بیتپین مصداق بارزی از تلاش برای خلق اقیانوسهای آبی کوچک در دل اقیانوس سرخ است. با تمرکز بر نوآوری در تجربه کاربری، ایجاد تعامل پایدار و ورود به حوزههای جدید، نشان دادهایم که چگونه میتوان در یک بازار اشباع شده، نه تنها بقا یافت بلکه رشد کرد و جایگاهی پیشرو را از آن خود ساخت. این رویکرد، الهامبخش سایر بازیگران بازار برای اندیشیدن فراتر از رقابتهای سنتی و کاوش در قلمروهای بکر خواهد بود.