صفحه اصلی > اخبار اقتصادی : بمب ساعتی مذاکرات؛ مثلث دراماتیک ترامپ با تهران و تل‌آویو به نقطه شکست رسیده است؟

بمب ساعتی مذاکرات؛ مثلث دراماتیک ترامپ با تهران و تل‌آویو به نقطه شکست رسیده است؟

اکوایران: ترامپ و تهران هر دو بیش از آنچه علناً اظهار می‌کنند خواهان دستیابی به یک توافق هسته‌ای هستند. اما در حالی که هر دو طرف ترجیح داده‌اند بر مواضع خود اصرار کنند، این مذاکرات به بمبی ساعتی بدل شده که هر لحظه ممکن است منفجر شود.

به گزارش اکوایران، در طول نزدیک به دو دهه گذشته، نوعی مثلث عشقی متناوب و پیچیده در خاورمیانه شکل گرفته است؛ که می‌توان آن را به بهترین شکل این‌گونه توصیف کرد: ایالات متحده آمریکا رابطه‌ای صمیمانه و دیرینه با اسرائیل دارد، در حالی که هم‌زمان در تلاش است رابطه‌ای تازه با ایران برقرار کند.

طبیعتاً این وضعیت باعث خشم و نگرانی اسرائیل شده است، به‌گونه‌ای که سعی دارد هرگونه قرار عاشقانه میان دشمنش ایران و آمریکا را به هم بزند؛ از سوی دیگر، ایران در گرم گرفتن با آمریکا تردید دارد، چرا که آمریکا را شریک بستر اسرائیل می‌داند؛ و در این میان، آمریکا نیز به‌گونه‌ای دوپهلو رفتار می‌کند، گویی می‌خواهد هم ازدواج را حفظ کند و هم رابطه پنهانی را.

بله، جای تعجب ندارد که دینامیک‌های یک مثلث عشقی می‌توانند پیچیده و رقابتی باشند.

احیای روند اوباما

به نوشته العربی الجدید، تمایل آمریکا به برقراری ارتباط با ایران، نخستین‌بار به‌طور محتاطانه در دوران ریاست‌جمهوری جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۶ و پس از حمله آمریکا به افغانستان و عراق آغاز شد؛ روندی که در دوران باراک اوباما و با توافق هسته‌ای با ایران تقویت شد.

دوران نخست ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ را می‌توان تلاشی اصلاحی برای توقف این روند دانست، چرا که او سیاست «فشار حداکثری» بر تهران را در پیش گرفت؛ سیاستی که در دوران ریاست‌جمهوری جو بایدن تا حدی کنار گذاشته شد. اکنون، به نظر می‌رسد که دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ با تلاشی شبیه به دوران اوباما برای کاهش تنش‌های هسته‌ای با ایران آغاز شده است؛ هرچند این بار پس از آن‌که نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی تضعیف شده است.

در تاریخ ۱۱ مه، استیو ویتکاف، نماینده آمریکا در امور خاورمیانه، و عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه ایران، چهارمین دور مذاکرات را در مسقط برگزار کردند، در حالی که میانجی‌گری عمان همچنان ادامه دارد. هر دو طرف، یعنی واشنگتن و تهران، نسبت به این دور از مذاکرات بازخورد مثبتی ارائه داده‌اند؛ هرچند مقام‌های آمریکایی نسبت به روند مذاکرات خوشبین‌تر به نظر می‌رسند.

این گفت‌وگوها، در واقع، در مهلت دو ماهه‌ای انجام می‌شود که ترامپ در نامه ابتدایی خود به رهبر ایران مطرح کرده بود؛ مهلتی که در ۱۲ مه پایان یافت، زمانی که ترامپ سفر خود به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی را آغاز کرد.

ایران آمریکا

با این حال، تا زمانی که روند گفت‌وگوها مثبت پیش برود، به نظر نمی‌رسد مذاکره‌کنندگان آمریکایی پایبندی سخت‌گیرانه‌ای به این ضرب‌الاجل داشته باشند. وضعیت این مذاکرات نه خطی است و نه ایستا، چرا که لایه‌های پیچیده‌ای در آن وجود دارد، از جمله اختلاف‌نظرهای داخلی در هر دو دولت و همچنین نقش عامل اسرائیل. عراقچی اظهار داشت که «مواضع متناقضی که آمریکا در رسانه‌ها اتخاذ می‌کند، برای ما قابل قبول نیست، چرا که کمکی به روند مذاکرات نمی‌کند.»

با این حال، این اظهارات متناقض، درباره تهران نیز صدق می‌کند و بخشی از تاکتیک‌های مذاکره است. فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار حسین سلامی، در تاریخ ۸ مه تأکید کرد: «آمریکایی‌ها باید بدانند اگر ما را تهدید کنند، برای جنگ در هر مقیاسی آماده‌ایم.»

مثلث ترامپ

فرصت پیش روی تهران، تنش فعلی در روابط ایالات متحده و اسرائیل است. ترامپ در ۷ آوریل و در جریان توقفی در دفتر بیضی، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل را غافلگیر کرد و از آغاز مذاکرات هسته‌ای با ایران خبر داد. ترامپ آن را مسئله‌ای شخصی تلقی کرد، چرا که نتانیاهو، بدون اطلاع او، مستقیماً با مشاور امنیت ملی کاخ سفید، مایک والتز، درباره حمله به ایران رایزنی کرده بود؛ فردی که به همین دلیل در اول مه از سمت خود برکنار شد.

از آن زمان، ترامپ نتانیاهو را از تصمیم‌گیری‌های مهم در سیاست آمریکا کنار گذاشته است: از توافق آتش‌بس با حوثی‌ها گرفته تا معامله زندانیان با حماس و نیز لغو بخشی از تحریم‌های ایالات متحده علیه رژیم جدید سوریه.

اگرچه ترامپ ماه گذشته با نتانیاهو دیدار کرد، اما نمی‌توان این را نادیده گرفت که او اسرائیل را از تور ریاست‌جمهوری‌اش در خاورمیانه، که این هفته انجام شد، حذف کرده است. ترامپ اکنون کاری را می‌کند که بایدن باید می‌کرد: اینکه آمریکا مستقلاً و جدا از منافع اسرائیل عمل کند.

آمریکا اسراییل

در این میان، نتانیاهو مسیر خود را در سیاست‌های منطقه‌ای دنبال می‌کند و اسرائیل همچنان به حملات علیه متحدان ایران در لبنان، غزه و یمن ادامه می‌دهد، و در عین حال، حتی با وجود اعتراضات آمریکا، با نفوذ ترکیه در سوریه مخالفت می‌کند. به گزارش روزنامه عبری‌زبان معاریو، نتانیاهو در ۱۱ مه به کمیته روابط خارجی و دفاعی کنست گفت: «فکر می‌کنم باید تکیه خودمان را از کمک‌های نظامی آمریکا، که معادل ۴ میلیارد دلار است، برداریم.»

این اظهارنظر از سوی یک رهبر اسرائیلی بی‌سابقه است، حتی اگر به‌طور تاکتیکی از سوی دفتر نتانیاهو به رسانه‌ها درز کرده باشد تا با ایجاد فشار عمومی، ترامپ را تحت تأثیر قرار دهد؛ رئیس جمهوری که در این مقطع عملاً نتانیاهو را نادیده گرفته است.

در همین حال، دولت ایران تلاش می‌کند با وعده سرمایه‌گذاری آمریکا در کشور در صورت حصول توافق هسته‌ای، ترامپ را جذب کند. حزب‌الله لبنان از زمان آتش‌بس با اسرائیل در نوامبر گذشته سکوت کرده است، حوثی‌ها حملات دریای سرخ را، به جز علیه کشتی‌های اسرائیلی، متوقف کرده‌اند و ترامپ از آن‌ها به‌دلیل «شجاعت» تمجید کرده؛ و حماس، همزمان با بن‌بست کنونی در مذاکرات تبادل اسرا با اسرائیل، یک زندانی آمریکایی را آزاد کرده است.

در چنین فضایی، مذاکره‌کنندگان آمریکایی و ایرانی در تلاش برای دستیابی به توافق هسته‌ای از طریق مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم هستند، هرچند تهران به دلایل داخلی به‌صورت علنی مذاکرات مستقیم را تأیید نمی‌کند. ترامپ در ابتدا با خواسته‌های ایران همراهی نشان داد، اما پس از دور سوم مذاکرات در ۲۶ آوریل، فشارهایی از درون حلقه نزدیک او برای افزایش سطح مطالبات مذاکره‌ای ایجاد شد.

نمایش قدرت

موضع‌گیری‌های نمایشی، به‌ویژه درباره مسئله غنی‌سازی، کاملاً قابل پیش‌بینی بود. ویتکاف در ابتدا اعلام کرده بود که ایران می‌تواند اورانیوم را تا سطح ۳.۶۷ درصد غنی‌سازی کند؛ همان سطحی که در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵ توافق شده بود.

با این حال، در ۹ مه، ویتکاف در مصاحبه با وب‌سایت بریتبارت گفت: «هیچ برنامه غنی‌سازی نباید در خاک ایران وجود داشته باشد، هرگز. این خط قرمز ماست. غنی‌سازی صفر. این یعنی برچیدن کامل، یعنی نه برنامه تسلیحاتی و نه هیچ‌چیز دیگر. و این یعنی سایت‌های نطنز، فردو و اصفهان باید برچیده شوند.»

این موضع‌گیری بازتاب‌دهنده خواسته‌های نتانیاهو برای «غنی‌سازی صفر» و توافقی شبیه به مدل لیبی است که در آن، کل برنامه هسته‌ای ایران برچیده شود. هدف ایالات متحده کاهش زیرساخت هسته‌ای ایران به حدی است که تولید سلاح هسته‌ای از اساس غیرممکن شود.

عباس عراقچی

توافقی «با عزت»

با این حال، حداقل سطح ۳.۶۷ درصد غنی‌سازی، برای مقام‌های ایرانی امری غیرقابل مذاکره به نظر می‌رسد، حتی اگر نشانه‌هایی از انعطاف نیز دیده شود. عراقچی گفته است: «غنی‌سازی موضوعی نیست که ایران از آن صرف‌نظر کند، و جایی برای مصالحه درباره آن وجود ندارد. اما ممکن است ابعاد، سطوح یا مقادیر آن برای مدتی تغییر کند تا اعتمادسازی انجام شود.»

در مذاکرات کنونی، تهران پذیرفته است که مقدار ذخایر اورانیوم و نوع سانتریفیوژها را محدود کند و ظاهراً آمادگی دارد تا دسترسی بی‌سابقه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) به سایت‌های هسته‌ای خود را در ازای لغو مؤثر تحریم‌ها بپذیرد.

تهران در این گفت‌وگوها بر مفهوم «عزت» تأکید ویژه‌ای دارد و آن را به مسئله غنی‌سازی گره زده است. عراقچی به‌تازگی درباره نیاز به یک «توافق با عزت» سخن گفته و توانایی غنی‌سازی را یکی از «افتخارات» ایران دانسته و تأکید کرده که برنامه هسته‌ای ایران حاصل «خون شهدای هسته‌ای» است که طی سال‌ها توسط اسرائیل ترور شده‌اند. در واقع، خط قرمز یک ابرقدرت در برابر «عزت» یک قدرت تجدیدنظرطلب، ممکن است تصویری کلی از فضای این مذاکرات ترسیم کند.

در حالی که ترامپ در حال دور زدن نتانیاهو است، هم‌زمان به تهران هشدار داده که ممکن است حملات هوایی اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای ایران در انتظار باشد؛ نوعی تهدید ضمنی مبنی بر این‌که اگر مذاکرات هسته‌ای شکست بخورد، آمریکا دیگر مانعی برای اقدامات نظامی اسرائیل نخواهد بود.

این مذاکرات برای ایران از آنچه به‌صورت علنی اعلام می‌کند اهمیت بیشتری دارد. ارزش ریال ایران پس از آغاز این گفت‌وگوها از حدود ۱ میلیون ریال در برابر یک دلار به حدود ۸۳۰ هزار ریال در برابر دلار تقویت شد؛ بنابراین اگر مذاکرات شکست بخورد، بهای سنگینی در کار خواهد بود. بر خلاف رئیس‌جمهور پیشین، بایدن، ترامپ برای این مذاکرات بازه زمانی محدودی تعیین کرده و گزینه‌های ایران نیز محدود هستند.

ترامپ تلاش دارد به توافقی دست یابد که در واقع نسخه‌ای بازنگری‌شده از توافق هسته‌ای موسوم به «برجامِ اوباما» باشد؛ توافقی که سال‌ها آن را نقد کرده بود. او اکنون به‌دنبال تمدید این توافق به ۲۵ سال و نیز تشدید سازوکارهای راستی‌آزمایی است. پرسش کلیدی این است که آیا ایالات متحده حاضر خواهد شد بندهای موسوم به «غروب» را به‌گونه‌ای تنظیم کند که در واقع برنامه هسته‌ای ایران را موقتاً متوقف کند، اما آن را به‌طور کامل از بین نبرد؟ همین مسئله، همراه با نقش و تأثیرگذاری اسرائیل، می‌تواند به عامل تعیین‌کننده موفقیت یا شکست مذاکرات تبدیل شود.

در نهایت، پویایی‌های این مثلث عشقی ایران، آمریکا و اسرائیل ممکن است به نقطه‌ای بحرانی و سرنوشت‌ساز رسیده باشد.

 

پست های مرتبط

سفری فراتر از یک نمایش دیپلماتیک: ظهور نظمی جدید در خاورمیانه

به گزارش اکوایران، در هفته‌ای که گذشت، هیچ تصویری انزوای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، را…

۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴

سایه تنزل رتبه اعتباری آمریکا بر بازارهای جهانی؛ طلا و دلار به کدام سو می‌روند؟

اکوایران: موسسه اعتبارسنجی معتبر مودیز روز جمعه رتبه اعتباری بزرگ‌ترین اقتصاد جهان…

۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴