بر اساس گزارش روزنامه والاستریت ژورنال، پیشنویس توافق تجاری میان آمریکا و بریتانیا که روز پنجشنبه منتشر شد این نکته را برجسته میکند که در توافقات احتمالی، تعرفهها ۱۰درصد خواهد بود و بیش از آن نخواهد بود. البته با این حال، روشن است که همین نیز خبر بدی برای تجارت و صادرکنندگان دو طرف است.
تعرفه ۱۰درصدی، دقیقا ۱۰واحد درصد بیش از حد است. اما اگر قبول کنیم که بازارها تا دوم آوریل خود را برای این ۱۰درصد آماده کرده بودند، منطقی است که قیمتها (همانطور که شاخص S&P ۵۰۰ نشان میدهد) به همان سطح بازگردند؛ چون سرمایهگذاران حالا فکر میکنند که رئیسجمهور ترامپ آماده است معاملههایی انجام دهد تا از آشفتگی بازار جلوگیری کند.
البته اوضاع فوقالعاده نیست، شاخص S&P ۵۰۰ هنوز تقریبا ۸درصد پایینتر از اوجش در فوریه است. اما بازارها بیشتر با آنچه ممکن است رخ دهد کار دارند، نه آنچه باید رخ دهد. چشمانداز ممکن است بد باشد، اما «بد» از «فاجعهبار» بهتر است.
راه دیگری نیز برای توجیه این بازگشت وجود دارد. در هفته بعد از اعلام تعرفههای متقابل، برای مدتی کوتاه به نظر میرسید که ترس فزاینده بازار را تسخیر کرده است؛ درحالیکه نشانههایی از شکاف در نظام مالی نمایان شده بود. اگر این روند ادامه مییافت، اوضاع میتوانست واقعا وحشتناک شود. فرض کنیم احتمال وقوع بحرانی که موجب سقوط ۵۰درصدی قیمت سهام شود، ۲۰درصد باشد. در این صورت، تنها احساس این خطر، میتواند افت ۱۰درصدی قیمت سهام را توجیه کند.
پس تصادفی نبود که وقتی ترامپ در میانه آشفتگی بازار عقبنشینی کرد و تعرفههای متقابل را (بهجز برای چین) به تعویق انداخت، بازار حدود ۱۰درصد جهش کرد. حالا سرمایهگذاران فکر میکنند دیگر نیازی نیست نگران ریسکهای شدید باشند؛ چون هر زمان که اوضاع خیلی بد شود، ترامپ عقب میکشد. او در مورد تهدید ضمنیاش برای اخراج رئیس فدرال رزرو نیز رفتاری مشابه داشت.
حمایت سومی هم برای بازار وجود دارد: امید به اینکه ترامپ به زودی از سیاستهای ضدبازار تعرفهای و مهاجرتی خود عبور کند و به سمت کاهش مالیاتها حرکت کند.
امید کافی نیست
مشکل هر سه روایت این است که بر پایه امید هستند. امید به اینکه تمایل بریتانیا به پذیرش یک توافق تجاری ناعادلانه، در مورد دیگر کشورها نیز تکرار شود. امید به اینکه ترامپ واقعا پیام را دریافت کرده و سیاستی جدید که بازار از آن متنفر است، اجرا نکند و امید به اینکه او حتی پیش از اعمال تعرفههای بخشی بر داروها، نیمهرساناها و حالا فیلمهای خارجی، موضوع تعرفهها را کنار بگذارد.
خطر اینجاست که حتی اگر این امیدها محقق شوند، ممکن است تحققشان خیلی زمانبر باشد. تنها برای نهاییسازی توافق با بریتانیا یکسوم از مهلت ۹۰روزه ترامپ گذشته است و باید در نظر گرفت که بریتانیا حتی مشمول تعرفه «متقابل» هم نبود، و فقط مشمول همان تعرفه ۱۰ درصدی فراگیر بر کلیه کالاهای وارداتی بود.
بیش از ۵۰ کشور هستند که تعرفههایشان قرار است در ژوئیه دوباره افزایش یابد و بعد از آن، چین قرار دارد که آمریکا بهتازگی تنها یک دیدار ابتدایی با آن داشته است. خطر واقعی این است که تعرفهها، بهویژه بر چین، منجر به افزایش قیمتها و کمبود کالا شوند. مصرفکنندگان آمریکایی در آرامش پیش از یک توفان بزرگ زندگی میکنند، توفانی که میتواند رشد اقتصادی را بهشدت کاهش دهد. سرمایهگذاران قبل از دوم آوریل توقف تجارت با چین را در قیمتها لحاظ نکرده بودند و اگر این وضعیت حتی چند ماه ادامه یابد، ممکن است آسیب زیادی به رشد اقتصادی بزند.
بازار سهام سقوط زیادی داشت، شاید بیش از حد. اما حالا هم بهشدت بازگشته، شاید باز هم بیش از حد. داستانهای مثبت میتوانند قیمتهای بالاتر نسبت به کفهای بعد از «روز رهایی» را توجیه کنند؛ اما به نظر میرسد شرایط بدتر از چیزی است که قبل از آن انتظار میرفت که نشان میدهد بازگشت بازار بیش از حد بوده است.
از طرف دیگر، رشد قیمت طلا و کاهش ارزش دلار نشاندهنده باقی ماندن ترس در بازارهای مالی است. شاخص S&P ۵۰۰ از «روز رهایی» حدود ۵درصد در مقیاس طلا کاهش یافته و اکنون نسبت به اوج فوریهاش، ۱۸درصد طلای کمتری میخرد.