سفیر پیشین ایران در انگلیس گفت: یکی از نقیصههایی که در مسائل هستهای مشاهده میشود، تبدیل شدن این موضوع به مسائل روزمره است؛ مسائلی که در سطح اخبار فوری، آنی و روزمره، میان ایران، آمریکا و اتحادیه اروپا و درباره احتمال درگیریهای مجدد مطرح میشود.
به گزارش اکوایران، «حمید بعیدینژاد» دیپلمات ارشد وزارت امور خارجه و معاون بینالملل بنیاد ایرانشناسی، در نشست «حقوق هستهای در دوران صلح، جنگ و پساجنگ» با اشاره به اینکه «حقوق هستهای» بحث مهمی در ایران است، از ورود دانشگاه به این مباحث قدردانی کرد.
به گزارش ایرنا، مشروح سخنان «حمید بعیدینژاد» در این نشست به شرح زیر است:
در این مسیر طولانی طی شده در مذاکرات و برهههای مختلف، ما کاملا احساس میکردیم دانشگاههای ما با چنین مسائلی مواجه نمیشوند و عمدتا مباحث هستهای در سطح رسانهها و سپس در صحنه سیاسی کشور مورد توجه قرار میگیرد.
دانشگاه برای کشور بسیار مهم است؛ زیرا باید وارد این مباحث شود و از نیروهای ریشهای در حوزههای حقوق بینالملل، سیاست و روابط بینالملل و سایر زمینهها بهره گیرد و از نگاه سازمانهای بینالمللی، قالب تحلیل و بررسی ارائه کند.
یکی از نقیصههایی که در مسائل هستهای مشاهده میشود، تبدیل شدن این موضوع به مسائل روزمره است؛ مسائلی که در سطح اخبار فوری، آنی و روزمره، میان ایران، آمریکا و اتحادیه اروپا و درباره احتمال درگیریهای مجدد مطرح میشود. اینها موضوعاتی هستند که معمولا جامعه علاقهمندانه دنبال میکند.
اما وقتی کمی فراتر از تبادل خبر میرویم، متسفانه بهعنوان نمونه در زمینه رفتن یا نرفتن ایران به فصل هفت منشور سازمان ملل به دلیل وجود جریانهای سیاسی با دیدگاههای متفاوت، ما که خودمان در مذاکرات حضور داشتیم، گاه نمیدانستیم واقعاً رفتیم یا نرفتیم. برخی جریانها میگفتند اصلاً نرفتیم و برای آن توجیهات حقوقی و سیاسی مطرح میکردند. متاسفانه همین مباحث گاهی به یک دیدگاه رسمی تبدیل میشد.
اگر از نگاه ریشهای و فنی به موضوع بنگریم، نمیتوان پذیرفت که جریانی مطلبی برخلاف اصول حقوق بینالملل و سیاست بینالملل مطرح کند و در عین حال، آن دیدگاه هم مورد توجه قرار گیرد و هم در رسانهها بازتاب پیدا کند.
اساتید حقوق بینالملل، روابط بینالملل و اعضای هیات علمی دانشکدهها میتوانند دیدگاههای درست و دقیق را منتقل کنند و امین جامعه باشند، چراکه ممکن است جامعه به جریانهای سیاسی اعتماد چندانی نداشته باشد. هر جریان سیاسی از منظر خاص خود به موضوع نگاه میکند و جریان مقابل نیز میکوشد آن را مورد سؤال قرار دهد.
این پرسش مطرح است که حقیقت این مسائل کجاست؟ به نظر من، یکی از نقیصههای اصلی این است که نهادهای پژوهشی و دانشگاههای ما بهطور جدی وارد این عرصه نشدهاند. به همین دلیل، بسیاری از مباحث مرتبط با پروندهی هستهای اکنون در ابهام قرار دارد و جامعه عمومی ما گاه در فضایی مبهم نسبت به این موضوعات قرار میگیرد، و این واقعا جای تاسف دارد.
بهعنوان کسی که بیش از سی سال، در حوزه مسائل مربوط به هستهای فقط متمرکز بودهام، باید بگویم که ما در سالهای گذشته، این مسائل حتی در سطح رسانهها نیز مطرح نمیشد و جامعه هیچ علاقهای به مباحث مرتبط با NPT نداشت.
بهعنوان نمونه، در سال ۱۹۹۵ که سال بسیار مهمی در تمدید پیمان NPT بود، اگر به رسانهها مراجعه کنید، هیچ مقالهای، هیچ گفتوگویی و هیچ بحثی درباره این موضوع در رسانهها و در میان پژوهشگران ما مطرح نبود. جامعه ما در آن زمان به این مباحث علاقهای نشان نمیداد تا اینکه وارد مسائل مربوط به برجام شدیم.
از همان مقطع و پیش از آن، یعنی از زمان مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی و توافقاتی که در سطوح مختلف انجام شد تا رسیدن به برجام، این مسئله به تدریج به یک موضوع روز سیاسی تبدیل شد و افراد زیادی به آن ورود کردند. این خود نشان میدهد که ما به مسئله هستهای از زاویهی سیاست روز نگاه میکنیم و این یک اشتباه فاحش است که اکنون نیز با آن روبهرو هستیم.
اگر به سوابق بحث هستهای مراجعه کنید، خواهید دید که این موضوع حتی از زمان رژیم گذشته آغاز شده و نزدیک به پنجاهوچند سال است که کشور در رابطه با این موضوع، همواره در حال تکاپو، مذاکره مستقیم و غیرمستقیم بوده است.
موضوع احداث راکتورها، حقوق مربوط به آنها، اینکه اساساً آیا این راکتورها مورد نیاز هستند یا نه، و اینکه چه تواناییهایی برای کشور در نتیجهی ورود ایران به حوزه هستهای ایجاد میشود، همواره از جمله مباحث اصلی بوده است.
همچنین مسائل مرتبط با شرایط غنیسازی، پادمانها، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پیمان NPT از جمله موضوعاتی است که طی بیش از پنجاه سال گذشته، کشور درگیر آن بوده است.
ما قطعاً در پنجاه یا شصت سال آینده نیز همچنان درگیر این مسائل خواهیم بود، بلکه بهاحتمال زیاد، این درگیریها بیش از این نیز ادامه خواهد داشت.