در این ویدئو، به ماجرای سقوط تروآ و ترفند هوشمندانه یونانیان اشاره شده است که با استفاده از یک اسب چوبی، دشمن خود را فریب دادند. این داستان به وضعیت امروز ایران تشبیه شده است؛ جایی که اقتصاد کشور تحت فشار محاصره‌های خارجی قرار دارد. سوال اصلی آن است آیا بحران اقتصادی ایران تنها ناشی از دشمنی خارجی است یا اینکه خودمان با ورود ایده‌های غلط به اقتصاد، مشکلات را تشدید کرده‌ایم؟
سیاست‌های ناکارآمدی که در طول سال‌ها با نیت خوب اجرا شده‌اند، به عنوان «اسب‌های تروآ» معرفی می‌شوند. این سیاست‌ها شامل ایده‌هایی مانند ثابت نگه داشتن قیمت‌ها و خودکفایی هستند که در ظاهر جذاب به نظر می‌رسند، اما در عمل به کاهش کیفیت و رقابت‌پذیری و از دست رفتن منابع منجر شده‌اند.
فرهاد نیلی، اقتصاددان، اشاره به هزینه‌های بالای ناکارآمدی حاکمیت می‌کند و می‌گوید که این هزینه‌ها نه تنها مالی، بلکه شامل زمان و فرصت‌های از دست رفته نیز هستند. دولت به عنوان بزرگترین کارفرما و تولیدکننده، وظایف خود را به طور ناکارآمد انجام می‌دهد و این موضوع باعث فرسودگی و کندی چرخ‌دنده‌های اقتصاد می‌شود.
عباس عبدی، فعال سیاسی، ریشه بحران ساختاری را در وابستگی کشور به نفت می‌داند. او پیش‌بینی کرده بود که افزایش قیمت نفت می‌تواند به بحران اقتصادی منجر شود، زیرا درآمدهای نفتی به جای اینکه ابزاری برای توسعه پایدار باشند، تبدیل به مسکنی برای دردهای اقتصادی شده‌اند. این وابستگی به نفت باعث شده که دولت به جای تکیه بر توانمندی شهروندان، به دلارهای نفتی متکی باشد.
اکنون ایران در موقعیتی شکننده قرار دارد؛ از یک سو تحت محاصره خارجی و از سوی دیگر با مشکلات ناشی از ناکارآمدی داخلی مواجه است. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین کشور، این وضعیت را یک بزنگاه تاریخی می‌نامد و بر ضرورت پرش به جلو تأکید می‌کند.
در این شرایط اسب‌های تروایی در سیاست و اقتصاد باید شناسایی و خنثی شوند تا درهای قلعه را به روی مهاجمان خارجی باز نکنند.
