صفحه اصلی > اخبار اقتصادی : اعتماد گزارش داد: چرا بندر چابهار برای هند مهم است؟

اعتماد گزارش داد: چرا بندر چابهار برای هند مهم است؟

اعتماد گزارش داد: چرا بندر چابهار برای هند مهم است؟

|


۱۴۰۴/۰۸/۱۲ ۱۷:۰۰:۰۰

حدیث   روشنی-ایالات‌متحده هفته جاری معافیت 6 ‌ماهه‌ای را برای هند درخصوص بهره‌برداری از بندر چابهار ایران صادر کرد؛ اقدامی که به ادعای ناظران اگرچه در ظاهر اقدامی اداری به نظر می‌رسد، اما به واقع بیانگر بازنگری واشنگتن در محاسبات ژئوپلیتیک خود نسبت به دهلی‌نو‌‌ است. 

به گزارش اعتماد، وزارت امور خارجه هند روز پنجشنبه اعلام کرد این تصمیم تسکین بزرگی برای برنامه‌های اتصال منطقه‌ای این کشور محسوب می‌شود و همزمان با پیشبرد مذاکرات احتمالی توافق تجاری میان دوطرف اتخاذ شده است.  به گفته راندیر جیسوال، سخنگوی وزارت امور خارجه هند، ایالات‌متحده به هند معافیت 6 ماهه اعطا کرده و دو طرف همچنان در حال مذاکره برای نهایی کردن توافق تجاری هستند.  گفتنی است بندر چابهار، واقع در استان سیستان و بلوچستان ایران، به دلیل دسترسی مستقیم به خلیج‌ عمان و دور زدن مسیرهای پاکستان، از دیرباز به عنوان «دروازه طلایی» هند به آسیای مرکزی شناخته شده است.  هند در سال ۲۰۱۸ و دوباره در مه ۲۰۲۴ قراردادهای بلندمدتی با ایران برای بهره‌برداری و توسعه این بندر امضا کرد تا ضمن تقویت مسیر حمل ‌و نقل شمال-جنوب (INSTC)، نفوذ چین از طریق بندر گوادر پاکستان را مهار کند. این بندر علاوه بر مسیرهای تجاری و حمل کمک‌های بشردوستانه به افغانستان، پل لجستیکی حیاتی به آسیای مرکزی و روسیه ایجاد می‌کند و اهمیت ژئوپلیتیک آن به دلیل علاقه‌مندی روسیه و ازبکستان به استفاده از این مسیرها دوچندان شده است. ‌حال اما در شرایطی که دولت دوم ترامپ در سپتامبر ۲۰۲۵ معافیت‌های ۲۰۱۸ را لغو و فعالیت هند را محدود کرده بود، مذاکرات دیپلماتیک فشرده باعث شد تا واشنگتن این محدودیت را لغو و معافیت 6 ‌ماهه جدیدی صادر کند. این زمان‌بندی دقیق هم‌راستا با مذاکرات تجاری دو کشور است؛ مذاکراتی که می‌تواند تعرفه‌ها و جریان‌های اقتصادی میان امریکا و هند را دستخوش تغییر کند. در عین حال اما به نظر می‌رسد تمدید معافیت‌های تحریمی دهلی‌نو‌ نشان‌دهنده آمادگی واشنگتن برای انعطاف‌پذیری در سیاست‌ها به نفع منافع راهبردی دهلی‌نو‌ است.  در همین راستا گروهی از تحلیلگران بر این باورند برای هند، چابهار بیش از یک پروژه اقتصادی است؛ این بندر حکم بیمه ژئوپلیتیک را دارد که نفوذ رو به گسترش چین در بندر گوادر پاکستان و اقیانوس هند را مهار می‌کند. بنابراین در کوتاه‌مدت، این معافیت‌های جدید فرصت می‌دهد تا هند شبکه لجستیکی و تجاری خود را گسترش دهد و نفوذ راهبردی خود را تحکیم کند.  به گواه این گروه در بلندمدت اما، این اقدام موقعیت دهلی‌نو را به عنوان بازیگر کلیدی اتصال اوراسیا تثبیت کرده و نشان می‌دهد پرونده چابهار فراتر از یک تصمیم منفرد تحریمی است؛ این درحالی است که گروهی دیگر معتقدند این معافیت اما بخشی از بازتنظیم گسترده سیاست امریکا است که هند را نه فقط به عنوان شریک معاملاتی، بلکه به عنوان ستون استراتژیک در نظم جهانی چندقطبی می‌بیند. از این رو روزنامه اعتماد با هدف واکاوی و بررسی ابعاد مختلف اقدام اخیر واشنگتن در راستای تمدید معافیت‌های تحریمی هند با مصطفی زندیه، تحلیلگر ارشد مسائل آسیای جنوبی و مرکزی گفت‌وگو کرده است.  زندیه در گفت‌وگوی اختصاصی خود با «اعتماد» ضمن اشاره به اینکه تصمیم امریکا برای معافیت 

6 ماهه هند، همزمان با مذاکرات تجاری و رقابت با چین، زمینه ادامه فعالیت هند در چابهار را فراهم کرده و نشان‌دهنده تعامل راهبردی واشنگتن با دهلی‌نو‌ است، همزمان بر این باور است که هند از این معافیت برای مدیریت ریسک تحریمی و پیشبرد پروژه چابهار به ‌صورت مرحله‌ای و محتاطانه استفاده می‌کند، همزمان که تلاش می‌کند رابطه خود با امریکا و بازیگران منطقه‌ای را حفظ کند. 

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید: 

   به عنوان سوال نخست، اخیرا دولت امریکا اعلام کرده که هند قادر است از معافیت از تحریم‌ها به مدت 6 ماه در ارتباط با بندر چابهار برخوردار شود؛ پیش از آنکه به چرایی معافیت موقت از تحریم‌ها اشاره کنیم، تحلیل شما از موقعیت استراتژیک و ژئواستراتژیک چابهار بالاخص دو پایانه شهید رجایی و شهید کلانتری برای کشورمان چیست؟

چابهار برای ایران «یک بندر اقیانوسی راهبردی» است که همزمان ارزش اقتصادی، دسترسی استراتژیک به اقیانوس هند و نقش ژئواقتصادی- امنیتی در ارتباط با افغانستان و آسیای مرکزی را دارد. درخصوص ابعاد و اهمیت بندرچابهار چند نکته کلیدی قابل توجه است: 

اول دسترسی اقیانوسی و تنوع مسیرها: چابهار تنها بندر ایران با دسترسی مستقیم اقیانوسی آزاد در مکران است؛ لذا از منظر دورزدن تنگه هرمز و کاهش وابستگی به بنادر خلیج‌‌فارس اهمیت دارد. این ویژگی هم برای تجارت بین‌المللی و هم برای کاهش آسیب‌پذیری راهبردی ایران مهم است.

دوم توسعه منطقه‌ای و ظرفیت‌های عملیاتی: پایانه‌های شهید کلانتری و شهید بهشتی (دو بخش اصلی چابهار) ظرفیت پهلوگیری، بارانداز و جابه‌جایی انواع کالا (کانتینر، بار عمومی، مواد فله) را دارند و توسعه آنها می‌تواند نقش ایران را در شبکه حمل و نقل و ترانزیتی منطقه افزایش دهد.

سوم دارای اهمیت ویژه در سیاست توسعه شرق و اتصال به آسیای مرکزی: چابهار می‌تواند به عنوان قطب (یا هابِ) بار و محموله‌های ترانزیتی برای جریان‌های تجاری به افغانستان و از آنجا به آسیای مرکزی و فراتر تبدیل شود؛ این امر در صورت فراهم شدن زیرساخت‌ها، منافع سرشار اقتصادی (ترانزیت، درآمد بندری، صنایع مرتبط) نفوذ و تاثیر راهبردی به ویژه از منظر نفوذ ژئوپلیتیک برای ایران به همراه خواهد داشت.

چهارم ارزش ژئواستراتژیک نظامی-لجستیکی: کنترل و توسعه یک بندر اقیانوسی به ایران، گزینه‌های لجستیکی و مانور منطقه‌ای بیشتری می‌دهد؛ حتی وقتی ماهیت اصلی استفاده تجاری است، زیرساخت می‌تواند در زمان بحران یا رقابت‌های منطقه‌ای اهمیت نظامی هم پیدا کند. 

    اساسا چرا چابهار برای هند از اهمیت بالایی برخوردار است، آیا می‌توان گفت که این بندر دروازه‌ای برای دهلی‌نو‌ به سوی آسیای مرکزی و بخش مهمی از کریدور حمل و نقل بین‌المللی شمال-جنوب (INSTC) قلمداد می‌شود؟

برای هند، چابهار یک نقطه کلیدی دسترسی جایگزین به افغانستان و آسیای میانه است و از این نظر جزیی از معماری وسیع‌ترِ کریدور بین‌المللی شمال-جنوب (INSTC) و اهداف اتصال منطقه‌ای دهلی‌نو به شمار می‌رود، اگرچه کریدور یادشده شامل مسیرها و گره‌های متعددی است و چابهار یکی از بنادر مهم بین‌المللی (نه لزوما «تنها» یا «کامل‌ترین») محسوب می‌شود. دلایل آن هم روشن است: 

اول دور زدن رقیب راهبردی خود یعنی پاکستان: چابهار برای هند یک مسیر محوری و جایگزین است تا کالاها و نفوذ اقتصادی‌اش را به افغانستان و آسیای میانه بدون عبور از خاک پاکستان برقرار کند. این ویژگی از زمان آغاز مشارکت هند در توسعه چابهار یکی از انگیزه‌های اصلی بوده است (شایان ذکر است در جریان برگزاری همایش بین‌المللی اتصالات و حمل و نقل که در شهر عشق‌آباد در اردیبهشت ماه 1402 برگزار شد، نماینده هند در تمام فرازهای سخنرانی خود از بندر چابهار به عنوان بندری کلیدی و محوری در کل برنامه ترانزیتی آن کشور در مسیرهای ترانزیتی به افغانستان، آسیای مرکزی و شمال-جنوب تا روسیه یادکرد). 

دوم تکمیل شبکه مسیر شمال-جنوب: شبکه یادشده مرکب از مسیرهای دریایی و زمینی بین هند، ایران، آسیای مرکزی و اروپا است، چابهار می‌تواند به عنوان نقطه وصل دریایی بخش جنوبی این شبکه عمل کند و با زیرساخت‌های زمینی و ترانزیتی (ریلی و جاده‌ای) اتصال به درون قاره را تسهیل کند. با این حال باید تاکید کرد که برای تبدیل شدن به قطب کامل کریدور شمال-جنوب نیاز به سرمایه‌گذاری‌های تکمیلی مضاعف، هماهنگی میان چند کشور و رفع موانع سیاسی و تحریمی وجود دارد.

    با این همه از دوره اول ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ تا به امروز هند به واسطه تحریم‌های اعمالی ایالات‌متحده و اخیرا نیز به دلیل مجموعه‌ای از عدم قطعیت‌ها در ارتباط با چابهار روبه‌رو است؛ متغیری که می‌تواند کنش‌های تجاری واقتصادی این بازیگر را متاثر کند؛ آیا این انگاره قابل اعتنا است یا خیر؟

بله؛ متغیر تحریم در رویکرد امریکا نقش قابل‌توجهی داشته و دارد؛ اما واقعیت این است که هند نیز رفتاری حساب ‌شده و متغیر پذیری در پیش گرفته است. در این خصوص می‌توان به چندین مولفه اشاره کرد: 

1- معافیت‌ها: امریکا پیش‌تر و در سال 2018 به هند معافیت‌هایی برای مشارکت در چابهار داده بود. سپس در دوره‌های بعدی سیاست‌های تحریمی و تغییر رویکرد واشنگتن (و نیز تغییر دولت‌ها در امریکا) باعث بروز عدم‌قطعیت برای سرمایه‌گذاری و عملیات هند شد. اخیرا هم اخبار مربوط به لغو یا اعطا یا تمدید معافیت‌ها (ازجمله معافیت 6 ‌ماهه اخیر) نشان می‌دهد که وضعیت تابع تصمیمات واشنگتن است. این نوسان‌های سیاستی طبیعتا رفتار بازیگران هندی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

2- واکنش هند: هند معمولا از انعطاف راهبردی در رویکردهای خود برخورداراست: از یک‌طرف به تامین انرژی و منافع ترانزیتی نیاز دارد و از سوی دیگر به نزدیکی و منافع راهبردی با امریکا هم اهمیت می‌دهد؛ بنابراین سیاست‌های دهلی‌نو اغلب توازن‌جویانه بوده و تلاش می‌کند همزمان با ادامه همکاری در قالب‌هایی که کمترین ریسک تحریمی داشته باشند، با استفاده از معافیت‌ها، به‌کارگیری سرمایه‌گذاری‌های مرحله‌ای و به کار گرفتن نهادهای غیردولتی یا شرکت‌های خصوصی به منظور کاهش خطرپذیری اقدام نماید. این شیوه نشان می‌دهد که «عدم قطعیتِ امریکایی» واقعا متغیری اثرگذار است، اما نه لزوما تعیین‌کننده کاملِ توقف یا خروج هند از پروژه.

    بازگردیم به اصل چرایی موافقت امریکا با معافیت تحریمی چابهار، در این میان دو فرضیه مطرح شده، گروهی مدعی‌اند که از منظر رییس‌جمهوری امریکا چابهار راهی است برای احیای ثبات در افغانستان و بازسازی این کشور و گروهی دیگر تاکید دارند که ایالات‌متحده با این اقدام به دنبال آن است تا مانع از فرصت‌سازی چین و برجسته شدن طرح کمربندو جاده این بازیگر شود، تحلیل شما در این باره چیست؟

 احتمالا هر دو عامل در سطحی نقش دارند، اما وزن‌دهی میان آنها تابع منافع فوری واشنگتن، مذاکرات دوجانبه با دهلی‌نو و رقابت با پکن است. دراین خصوص می‌توان به این موارد اشاره کرد: 

1- ثبات و حمایت از افغانستان: یکی از ملاحظات رسمی که در گذشته هم برای معافیت‌های مرتبط با چابهار مطرح شده، کمک به ورود کمک‌های بشردوستانه و کالا به افغانستان و حمایت از بازسازی و ثبات اقتصادی آن بوده است. از دیدی که واشنگتن و برخی بازیگران منطقه‌ای دارند، فعالیت هند در چابهار می‌تواند کانال معتبری برای رساندن کالا و ایجاد مشاغل در افغانستان فراهم کند و لذا در راستای هدف «ثبات‌زایی» پذیرفتنی تلقی شود.

2- مقابله با نفوذ چین در موضوع ابتکار یک کمربند و یک جاده: از منظر منافع ژئوپلیتیک امریکا، کاهش فرصت‌های پکن برای گسترش نفوذ ترانزیتی و اقتصادی در منطقه (به‌ویژه در همسایگی پاکستان و افغانستان که پروژه‌هایی مثل گوادر و سی پک در آنجا مطرح‌اند) یک انگیزه قوی است. حمایت واشنگتن از فعال شدن بازیگران رقیب پکن (مانند هند) در گره‌های ترانزیتی می‌تواند به عنوان ابزاری برای محدود کردن نفوذ چین تعبیر شود.

در یک جمع‌بندی می‌توان گفت در سطح سیاست خارجی معمول است که تصمیمات بزرگ یک‌علت واحد نداشته باشند؛ در مورد معافیت چابهار هم می‌توان گفت که هم انگیزه‌های «ثبات در افغانستان، انسداد مسیرهای بحران‌زایی و هم ملاحظه رقابت با چین » وجود دارد. بسته به تاکید اعلامیه‌های رسمی و لابی‌های دوجانبه، وزن هر کدام تغییر می‌کند؛ اما از زاویه تحلیلی، ترکیب این دو توضیح معقول و سازگار با شواهد است.

    در میانه تحریم‌ها و احتمال افزایش تنش‌ها، هند در ارتباط با چابهار از چه استراتژی پیروی خواهد کرد، بالاخص آنکه هند از یک طرف رابطه خود با اسراییل را بازتعریف کرده واز منظری دیگر به انرژی ونفت ایران نیاز دارد، علاوه بر اینکه چابهار به هند فرصت می‌دهد تا در کریدور شمال و جنوب و فراتر از آن کریدور پیشنهادی «آی‌مک» نقش برجسته‌ای ایفا کند؟

هند احتمالا «سیاست توازن عملی» را از طریق فعال نگه‌ داشتن پروژه چابهار اما با احتیاط، مدیریت ریسک تحریمی از طریق معافیت‌ها-گام‌ به ‌گام، تنوع‌سازی انرژی و ادامه تعاملات امنیتی-راهبردی با بازیگران دیگر (ازجمله اسراییل و امریکا) ادامه خواهد داد. به نظر می‌رسد اجزای راهبردی این رویکرد در بهره‌گیری از اهرم‌های زیر باشد: 

1- استفاده از معافیت‌ها و ابزارهای حقوقی-تجاری: تا وقتی معافیت‌های زمانی (مثل همین 6 ‌ماه) وجود دارد، دهلی‌نو از فرصت استفاده می‌کند و تلاش می‌کند در مذاکرات با واشنگتن شرایط دایمی‌تر یا مسیرهای تضمین ‌شده‌تری بگیرد؛ از طرف دیگر شرکت‌های هندی می‌توانند ساختار قراردادی را طوری طراحی کنند که حداقل مواجهه مستقیم با تحریم را داشته باشند.

2- تنوع منابع انرژی و باز کردن مسیرهای سیاسی: هند همزمان از منابع مختلف انرژی (روسیه، غرب آسیا، خرید از بازارهای جهانی) بهره می‌برد و تلاش می‌کند وابستگی شدید به یک منبع را کاهش دهد؛ این به دهلی‌نو امکان می‌دهد تا همکاری با ایران را (که در بخش انرژی برایش اهمیت دارد) حفظ کند بدون اینکه به‌طور کامل از نزدیکی با واشنگتن چشم‌پوشی کند.

3- عملیاتی‌سازی با احتیاط کریدورها: هند ممکن است به ‌جای سرمایه‌گذاری‌های یک‌ باره و بزرگ، پروژه‌ها را مرحله‌ای پیش ببرد، ظرفیت‌های لجستیکی و ترانزیتی را کم‌کم افزایش دهد و در عین حال با نهادهای چندجانبه سرمایه‌گذاران خصوصی برای کاهش ریسک کار کند. این شیوه هم با منافع تجاری و هم با ملاحظات امنیتی سازگار است.

4- تعامل منطقه‌ای و رقابت راهبردی: دهلی‌نو احتمالا تلاش می‌کند از چابهار به عنوان اهرم نفوذ نرم و اقتصادی (مثلا پروژه‌های توسعه‌ای در افغانستان) استفاده کند که هم امنیت منطقه‌ای را ارتقا دهد و هم حضور چین را توازن بدهد. البته همه اینها مشروط به ثبات سیاسی-حقوقی و امکان ادامه فعالیت زیر سایه تصمیمات واشنگتن است.

    در این میان و باتوجه به این حقیقت که چین تلاش دارد تا نفوذ خود را در افغانستان و پاکستان احیا کند، چابهار و نقشش به عنوان اهرمی برای نفوذ هند در افغانستان تا چه اندازه قابل اعتنا است و به چه شکلی می‌تواند معادلات بازیگران فعال در میدان را تحت‌تاثیرقرار دهد؟

سوال بسیار مهمی است. برای پاسخ دقیق‌تر، می‌توان موضوع را در چند محور بررسی کرد: 

۱-جایگاه چابهار در استراتژی هند: همان‌گونه که در ابتدای بحث گفته شد چابهار برای هند تنها یک بندر تجاری نیست، بلکه یک مسیر راهبردی برای دور زدن پاکستان و دسترسی مستقیم به افغانستان و آسیای مرکزی است. پس از آنکه پاکستان با حمایت چین «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» (CPEC)‌ را توسعه داد و بندر گوادر را به محور این پروژه تبدیل کرد، هند تلاش کرد با سرمایه‌گذاری در چابهار (در ایران) موازنه‌ای در برابر نفوذ چین ایجاد کند.چابهار برای دهلی‌نو‌  به معنای دسترسی زمینی و دریایی به افغانستان بدون نیاز به عبور از خاک پاکستان است؛ مساله‌ای که از منظر ژئوپلیتیک برای هند حیاتی است.

۲- تاثیر چابهار بر افغانستان: چابهار به عنوان دروازه تنفس اقتصادی برای افغانستان می‌تواند جایگزینی برای وابستگی کامل این کشور به بنادر کراچی و گوادر پاکستان باشد. همچنین از طریق مسیر چابهار-زرنج-دلارام، افغانستان می‌تواند کالاهای خود را مستقیما از طریق ایران به آب‌های آزاد صادر کند. در صورت تثبیت امنیت و سرمایه‌گذاری در این مسیر، افغانستان از وابستگی سیاسی-اقتصادی به پاکستان رهایی نسبی می‌یابد و به هند نزدیک‌تر می‌شود.

۳-رقابت هند و چین در بستر چابهار-گوادر: چابهار و گوادر را می‌توان دو قطب متقارن در رقابت ژئواکونومیک چین و هند دانست: 

گوادر بخشی از طرح «یک کمربند-یک راه» چین (BRI) است و هدف آن اتصال چین به خلیج‌فارس از طریق پاکستان است. چابهار در مقابل، در همکاری هند-ایران

-افغانستان شکل گرفته و می‌تواند مسیری جایگزین برای تجارت منطقه‌ای باشد که در عین حال نفوذ چین را در جنوب آسیا محدود کند. اگرچه چین با طالبان و پاکستان در حال گسترش روابط است، ولی چابهار ظرفیت ایجاد توازن ژئوپلیتیکی را دارد، به‌ویژه اگر همکاری ایران، هند و حتی روسیه در چارچوب شمال- جنوب تقویت شود.

۴- موانع و محدودیت‌ها: با وجود این ظرفیت‌ها، چند عامل مانع از تحقق کامل نقش چابهار شده‌اند: 

تحریم‌های امریکا علیه ایران باعث کندی سرمایه‌گذاری هند و حضور شرکت‌های بین‌المللی در این بندر شده است. در مقابل، چین با رویکردی عمل‌گرایانه‌تر، روابط خود را با طالبان و پاکستان تقویت کرده و در حال پر کردن خلأ اقتصادی در افغانستان است. اما به عنوان جمع‌بندی و ترسیم چشم‌اندازی برای این اقدام باید تاکید کنم که چابهار همچنان اهرم قابل اعتنایی برای نفوذ هند در افغانستان و برای ایجاد توازن در برابر محور چین-پاکستان است، اما میزان اثرگذاری آن بستگی مستقیم به چند عامل کلیدی دارد: 

-رفع یا تخفیف تحریم‌های ایران و بازگشت سرمایه‌گذاران بین‌ المللی

-ثبات سیاسی در افغانستان برای تضمین امنیت مسیر ترانزیتی

-پایداری تعهد هند در سرمایه‌گذاری و همکاری با ایران

-تعامل ایران با قدرت‌های منطقه‌ای (به‌ویژه روسیه و کشورهای آسیای مرکزی) برای تقویت شبکه ترانزیتی شمال- جنوب

در صورت تحقق این شرایط، چابهار می‌تواند نه تنها موازنه‌ای در برابر نفوذ چین و پاکستان ایجاد کند، بلکه به یکی از محورهای اصلی اتصال جنوب و مرکز آسیا بدل شود. اما در شرایط فعلی، نقش آن بیشتر ظرفیتی بالقوه است تا نفوذ بالفعل.

در هر صورت چابهار برای ایران یک بندر اقیانوسی استراتژیک با ظرفیت اقتصادی و ژئواستراتژیک بالا است. متقابلا برای هند نیز، چابهار یک «گلوگاه» حیاتی برای دسترسی به افغانستان و آسیای میانه و بخشی از راهبرد اتصالش به ‌شمار می‌آید و نقش مکملی در مسیر ترانزیتی شمال-جنوب دارد، اما تکمیل ظرفیت‌های مسیر یادشده نیازمند سرمایه‌گذاری و کاستن از ریسک‌های سیاسی و تحریمی است. همچنین تحریم‌های ایالات‌متحده بر تصمیمات هند اثرگذار بوده‌اند؛ با این حال نوع مواجهه و پاسخ دهلی‌نو با موضوع چابهار همواره راهبردی مبتنی بر «توازن و گام‌های مرحله‌ای» بوده است. ضمن اینکه علت معافیت 6 ماهه اخیر را می‌توان ترکیبی از خواست واشنگتن مبتنی بر محاسبات مربوط به رقابت با نفوذ چین تفسیر کرد. در مجموع روند آینده هند در چابهار مبتنی بر «عمل‌گرایی محتاطانه» خواهد بود: استمرار فعالیت‌ها تحت معافیت‌ها، مرحله‌ای کردن سرمایه‌گذاری‌ها، مدیریت ریسک تحریمی و ادامه بازیگری در شبکه‌های ترانزیتی منطقه‌ای.

پست های مرتبط

فست شارژ قطعه‌سازان با شارژر “مرکزی”

طبق اعلام وزیر صنعت، معدن و تجارت، بانک مرکزی با پرداخت 20…

۱۲ آبان ۱۴۰۴

نمایش قدرت دلار در سایه تردیدهای پولی فدرال رزرو

در حالی‌که فدرال رزرو پس از کاهش اخیر نرخ بهره، موضع محتاطانه‌تری…

۱۲ آبان ۱۴۰۴

بازار مسکن به «تنظیمات کارخانه‌» بازگشت

نبض قیمت مسکن در کشور، برای اولین بار بعداز 3 سال توقف…

۱۲ آبان ۱۴۰۴