اکوایران: فضای مثبت سفر ترامپ باعث شد نشست دوجانبه او با رئیسجمهور چین، شی جینپینگ، در فضایی مناسب برگزار شود. این دیدار نوعی آتشبس در جنگ تجاری آمریکا و چین ایجاد کرد، اما تنشهای اقتصادی زیرساختی یا اختلافات ژئوپولیتیک فزاینده میان دو اقتصاد بزرگ جهان را حل نکرد.
پس از سفر رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ به منطقه، میتوان نتیجه گرفت که «چرخش به سوی آسیا» که از زمان حضور باراک اوباما در کاخ سفید آغاز شده بود، اکنون جای خود را به چرخش به سوی نیمکره غربی داده است. بدیهی است که این همان چرخشی نیست که دوستان و متحدان آمریکا در آسیا انتظارش را داشتند و دارند.
ترامپ بخش زیادی از هفته آخر اکتبر را در آسیا گذراند. او توانست در چندین جبهه از جنگ تجاریای که پس از وضع تعرفههای یکسان بر متحدان و دشمنان، عمدتاً خود او به راه انداخته بود، آتشبسهایی برقرار کند. با این حال، او نتوانست ساختارهای پایداری در حوزه اقتصادی ایجاد کند یا تردیدهای فزاینده درباره تعهد راهبردی آمریکا به منطقه را از بین ببرد.
البته، دستاوردهای ارزشمندی هم وجود داشت. دیدارهای ترامپ در ژاپن که شاید اکنون مهمترین متحد آمریکا به دلیل قدرت اقتصادی و نظامیاش و نقش حیاتیاش در موازنه با چین قدرتمندتر و جسورتر محسوب میشود، بهتر از آن بود که انتظار میرفت. یکی از ویژگیهای سیاست خارجی دولت ترامپ، سختگیری نسبت به دوستان و متحدان است، اما ترامپ و نخستوزیر جدید ژاپن، سانائه تاکایچی، که نخستین زن در این سمت است، شروع بسیار خوبی داشتند.
نکته مهم این بود که تاکایچی رابطه نزدیکی با شینزو آبه، نخستوزیر پیشین ژاپن داشت. همان رهبری که در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، نزدیکترین رابطه را با او برقرار کرده بود. همچنین، افزایش بودجه دفاعی ژاپن و پیشنهاد این کشور برای سرمایهگذاری بیشتر در ایالات متحده به بهبود روابط کمک کرد.
آمریکا و کره جنوبی نیز توانستند روابط اقتصادی خود را به وضعیت بهتری برسانند. بهوضوح، متحدان آمریکا در آسیا و اروپا یاد گرفتهاند چگونه با دیپلماسی دشوار و گاه غیرقابلپیشبینی ترامپ کنار بیایند. تعریف و تمجید، هدایا، استقبال پرزرقوبرق، و افزایش هزینههای دفاعی و سرمایهگذاری در آمریکا، میتواند زمینه یک دیدار موفق را فراهم کند.
این فضای مثبت باعث شد نشست دوجانبه ترامپ با رئیسجمهور چین، شی جینپینگ، در فضایی مناسب برگزار شود. این دیدار نوعی آتشبس در جنگ تجاری آمریکا و چین ایجاد کرد، اما تنشهای اقتصادی زیرساختی یا اختلافات ژئوپولیتیک فزاینده میان دو اقتصاد بزرگ جهان را حل نکرد. چین پذیرفته است که خرید محدودی از سویا از آمریکا را از سر گیرد، صادرات مواد شیمیایی مورد استفاده در تولید فنتانیل را کنترل کند، و محدودیتهای صادرات مواد معدنی کمیاب را برای یک سال به تعویق بیندازد. در مقابل، آمریکا موافقت کرده تعرفههای کلی بر کالاهای چینی را از ۵۷٪ به ۴۷٪ کاهش دهد. توافقی درباره اپلیکیشن تیکتاک نیز در آستانه نهایی شدن است و به نظر میرسد کنترلهای صادراتی جدید بر فناوریهای پیشرفته آمریکایی که قرار بود شامل چین شود، فعلاً متوقف شدهاند.
اما آتشبس، صلح دائمی نیست. مسائل تجاری ممکن است دوباره مطرح شوند. همانطور که اخیراً میان آمریکا و کانادا پس از خشم ترامپ از یک آگهی تلویزیونی دولت انتاریو که نقلقولی از انتقادات رونالد ریگان از تعرفهها داشت، دوباره بالا گرفت. علاوه بر این، به دلیل وابستگی بسیاری از شرکتهای آمریکایی به مواد و قطعات چینی، پکن همچنان اهرم فشار مهمی در اختیار دارد که میتواند در زمان بحران از آن استفاده کند.
مهمتر از همه، در دیدار ترامپ و شی هیچ چارچوب جامع و منسجمی برای روابط جدید آمریکا و چین شکل نگرفت، چارچوبی که نهتنها تجارت و سرمایهگذاری بلکه اختلافات ژئوپولیتیک را هم شامل شود. جای تعجب ندارد که این مذاکرات بدون تفاهم مشترک درباره تایوان پایان یافت، در حالی که خرید انرژی روسیه توسط چین و حمایت پکن از ارتش روسیه ادامه خواهد داشت. انتظار میرود این مسائل در سفر اعلامشده ترامپ به چین در آوریل آینده بار دیگر مطرح شوند، هرچند پیشرفتی در این زمینهها تضمینشده نیست.
در منطقه، احساس آسودگی نسبی بهوجود آمده است، چرا که روابط اقتصادی آمریکا و چین اندکی باثباتتر به نظر میرسد؛ هیچ کشوری نمیخواهد مجبور به انتخاب میان دو قدرت بزرگ شود. برای بسیاری، چین بزرگترین شریک تجاری و یک نیروی نظامی مهم است، در حالی که همزمان بسیاری از کشورهای هند-اقیانوس آرام برای امنیت و رفاه اقتصادی خود به ایالات متحده وابستهاند.
اما همه چیز در طول حضور ترامپ در منطقه بهخوبی پیش نرفت. روابط آمریکا با ویتنام، مانند روابطش با هند، رو به وخامت گذاشته است. چین اصلیترین بهرهبردار از این فاصلهگیری میان ایالات متحده و کشورهایی خواهد بود که میتوانند برنامهریزی دفاعی پکن را پیچیدهتر کنند. به طور کلیتر، آمریکا با خودداری از پیوستن به «توافق جامع و پیشرو برای مشارکت ترنس-پاسیفیک»؛ مهمترین پیمان تجاری منطقه، و همچنین استفاده گسترده ترامپ از تعرفهها، جایگاه خود را نزد بسیاری از کشورهای منطقه تضعیف کرده است.
بسیاری از کشورها همچنین از تحولات داخلی آمریکا احساس ناراحتی میکنند. تعطیلی دولت فدرال نشانه کشوری است که آنقدر دچار شکاف و دوگانگی شده که نمیتواند بهطور مؤثر عمل کند، برداشتی که از ناتوانی دولت در مهار بدهی فزاینده کشور نیز ریشه میگیرد. به همین ترتیب، محدودیتهای شدید بر مهاجرت، کاهش بودجه پژوهشهای فدرال، و حملات به دانشگاهها، پرسشهایی درباره توان رقابت و اعتبار بلندمدت آمریکا ایجاد کرده است.
نگرانکنندهتر از همه، روند سیاست خارجی آمریکا است. ناپایداری ایالات متحده در حمایت از اوکراین و رویکرد ملایمترش نسبت به روسیه، این ترس را بهوجود آورده که آمریکا ممکن است در قبال تایوان (و دریای جنوبی چین) و خود چین نیز همین رویکرد را در پیش گیرد. همچنین دوستان و متحدان آمریکا در آسیا نمیتوانند منطق اقدام نظامی واشنگتن در سواحل ونزوئلا که به نظر میرسد با هدف سرنگونی رژیم نیکولاس مادورو انجام میشود، اعزام گارد ملی به شهرهای آمریکا، و فشار بر دولت پاناما برای واگذاری کنترل کانال پاناما را درک کنند. اعلام قصد برای کاهش شمار نیروهای آمریکایی در اروپا نیز بیش از پیش این تصور را تقویت میکند که سیاست خارجی ایالات متحده در حال گذار و دگرگونی است.
در مجموع، قابل درک است اگر کسی نتیجه بگیرد که چرخش به سوی آسیا که در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما آغاز شد، اکنون جای خود را به چرخش به سوی نیمکره غربی داده است. بدیهی است که این همان چرخشی نیست که دوستان و متحدان آمریکا در آسیا انتظارش را داشتند و دارند.
منبع: پراجکتسیندیکیت
