تحلیلها و گزارشهای اخیر اطلاعاتی آمریکا، به همراه مصاحبه با چند کارشناس ژئوپولیتیک، نشان میدهد که علاوه بر خاورمیانه، پنج درگیری پرتنش و پرخطر دیگر نیز ممکن است در پنج سال آینده رخ دهد.
به گزارش اکوایران، این مناطق حساس، مکانهایی هستند که یک تهاجم نظامی، تشدید بحران یا حتی یک اشتباه و سوءتفاهم میتواند به رویارویی گسترده، تلفات انسانی و اختلالات جهانی منجر شود.
گرت ام. گراف روزنامهنگار و تاریخنگار در تحلیلی مبسوط برای نشریه «پولیتیکو» با اشاره به بحرانهای ژئوپولیتیکی در حال ظهور، هشدار میدهد که خطر جنگهای منطقهای یا حتی جهانی بهطور چشمگیری افزایش یافته است.
جنگ غیرقابل پیشبینی و معمولاً دشوارتر از آن است که در ابتدا تصور میشود؛ این درس بزرگی است که آمریکا در دو دهه جنگ در افغانستان و عراق آموخت. اما این امر هرگز مانع انسانها از جنگ نشده بلکه جنگ یکی از معدود فعالیتهای ثابت و تقریبا توقفناپذیر انسانها از آغاز تاریخ ثبت شده است، حتی اگر اغلب برای مهاجمان و مدافعان ویرانگر باشد.
هند و پاکستان؛ همسایگان هستهای ناراضی
در اوایل ماه مه (اردیبهشت) گذشته، برای چهار روز جهان در آستانه یکی از ترسناکترین سناریوهای هستهای قرار گرفت؛ درگیری جدی میان هند و پاکستان، دو کشور دارای زرادخانه هستهای رخ داد که کنترل و ایمنی آنها به اندازهای که کارشناسان میخواهند مطمئن نیست. این بحران پس از یک حمله تروریستی در منطقه مورد مناقشه جامو و کشمیر آغاز شد و به تبادل چند روزه موشکهای غیرهستهای و هدفگیری پایگاههای نظامی دو کشور انجامید. این شدیدترین درگیری طی دهههای اخیر بود، پیش از آنکه آتشبسی برقرار شود.
ریشه اختلافات به تقسیم هند در سال ۱۹۴۷ برمیگردد که هند با اکثریت هندو و پاکستان با اکثریت مسلمان شکل گرفت. از آن زمان تاکنون، جنگها و درگیریهای متعددی رخ داده است؛ از جنگهای ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ تا درگیری ۱۹۹۹ و برخوردهای مرزی پراکنده که از ۲۰۰۳ به بعد نیز قربانی گرفته است. هند بارها پاکستان را متهم کرده که از فعالیتهای تروریستی در خاک هند حمایت میکند.
اهمیت موضوع در این است که پاکستان حدود ۱۷۰ و هند حدود ۱۸۰ کلاهک هستهای دارند و هرگونه تبادل هستهای میتواند پیامدهای زیستمحیطی و اقتصادی عظیم جهانی داشته باشد؛ از نابودی شهرها تا بادهای آلوده به تشعشعات که منطقه و حتی چین را تحتتأثیر قرار میدهد. یک مطالعه دانشگاه راتگرز در ۲۰۱۹ نشان داد قحطی ناشی از چنین جنگی میتواند میلیونها یا حتی میلیاردها نفر را درگیر کند.
دلایل احتمالی جنگ: درگیری اخیر نشان داد که پس از شروع بحران، گزینههای محدودی برای جلوگیری از تشدید اوضاع وجود دارد. حمله به پایگاههای نظامی طرف مقابل میتواند شبکههای فرماندهی و کنترل را تضعیف کند و امکان مدیریت بحران را کاهش دهد. فشارهای سیاسی داخلی، عدم بلوغ دکترین هستهای و احتمال استفاده سریع و گسترده از سلاحهای هستهای، خطر تبدیل یک درگیری محدود به صدها حمله هستهای در چند روز را افزایش میدهد.
دلایل کاهشدهنده احتمال جنگ: جنگ تمامعیار برای هر دو کشور فاجعهبار است. هند درگیر رقابت استراتژیک جدی با چین و برنامه توسعه اقتصادی برای رسیدن به جایگاه کشورهای با درآمد متوسط است. پاکستان نیز با شورشهای داخلی در بلوچستان و مناطق مرزی افغانستان دستبهگریبان است که نیازمند توجه فراوان است. این اولویتها میتواند انگیزه ورود به یک جنگ بزرگ را کاهش دهد.
چین و تایوان؛ تهاجم پرهراس
تنگه تایوان یکی از خطرناکترین نقاط بالقوه درگیریهای آینده است. «شی جینپینگ» رهبر چین، قصد دارد تایوان را تحت کنترل بگیرد؛ حال آنکه این جزیره هرگز توسط دولت پکن اداره نشده است.
تایوان آزمونی برای رهبری نظم جهانی در قرن ۲۱ بین آمریکا یا چین است. اگر چین، تایوان را تصرف کند، اتحادهای منطقهای در آسیا و اقیانوس آرام بهسرعت بازطراحی خواهد شد و کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی ممکن است به دنبال ساخت سلاح هستهای بروند.
اندیشکدههای آمریکایی هشدار دادهاند که در صورت جنگ، ذخایر تسلیحاتی آمریکا برای نبردی چندماهه کافی نخواهد بود و تلفات انسانی میتواند از جنگهای ویتنام و کره نیز بیشتر شود.
دلایل احتمال جنگ: درظاهر شی جینپینگ سال ۲۰۲۷ را برای آمادهسازی ارتش جهت کنترل تایوان تعیین کرده است. در همین دوره ارتش چین در حال تقویت توان آبی-خاکی و انجام تمرینهای منظم است. شی به دنبال ثبت نام خود در تاریخ بهعنوان رهبر تحولآفرین است و شاید احساس کند فرصت الحاق تایوان رو به پایان است.
دلایل کاهشدهنده احتمال جنگ: ارتش چین فاقد تجربه واقعی نبرد است و با فساد داخلی دست و پنجه نرم میکند. عملیات عبور از تنگه و تهاجم یکی از پیچیدهترین عملیاتهای نظامی در تاریخ خواهد بود.
البته تجربه روسیه در اوکراین میتواند برای پکن هشداری جدی باشد. چین میتواند از گزینههای «کمهزینهتر» مانند محاصره یا اعمال عوارض گمرکی استفاده کند تا بدون جنگ مستقیم به هدف برسد و تصمیم آمریکا برای ورود به بحران را سختتر کند.
روسیه و کشورهای بالتیک؛ آزمونی برای ناتو
سه کشور بالتیک (لیتوانی، لتونی و استونی) به دلیل کوچک بودن از نظر جمعیت و وسعت، اهدافی وسوسهانگیز برای روسیه محسوب میشوند. پوتین در صورت حمله دو هدف دارد: بازپسگیری سرزمینی که آن را از نظر تاریخی متعلق به روسیه میداند و همچنین آزمایش اتحاد ناتو.
موضوع از این جهت اهمیت دارد که حمله به کشورهای بالتیک آزمونی برای تعهد آمریکا به ناتو هم خواهد بود. این پرسش مطرح میشود که آیا آمریکا حاضر است خطر حمله هستهای به شهرهای خود را برای دفاع از ریگا، ویلنیوس یا تالین بپذیرد؟ حمایت متزلزل ترامپ از ناتو این تردید را پررنگتر میکند.
در صورت بیعملی آمریکا، ورود دیگر کشورهای ناتو میتواند روسیه را به حمله مستقیم به لهستان، آلمان یا بریتانیا ترغیب کند؛ کشورهایی که آمریکا احتمالاً برای دفاع از آنها مصممتر است.
دلایل احتمال جنگ: پوتین به دنبال بازسازی امپراتوری روسیه و تضعیف نظم لیبرال غربی است. اشغال مجدد کشورهای بالتیک میتواند نشان دهد اتحادهای امنیتی غربی وعدهای توخالی هستند و نظم غربی را متزلزل کند.
دلایل کاهشدهنده احتمال جنگ: توان نظامی روسیه بهشدت در جنگ اوکراین تحلیل رفته است. گزارشهای ۲۰۲۴ نشان میدهد روسیه تلفات فراوانی داشته و هزاران تانک، خودرو زرهی، توپخانه و سامانه دفاع هوایی خود را از دست داده است.
به همین دلایل هزینه هرگونه ماجراجویی جدید ممکن است برای مسکو بیش از حد بالا باشد.
هند و چین؛ پرتنشترین مرز
درگیری های مرزی هند و چین ریشه در دوران استعمار بریتانیا دارد. مرز تعیینشده در ۱۹۱۴ توسط بریتانیا و تبتیها هرگز توسط چین پذیرفته نشد. در ۱۹۶۲، نیروهای چینی تلاش کردند بخشهایی از خاک هند را اشغال کنند که منجر به جنگ یک ماهه و کشته شدن هزاران نفر شد. در پایان، چین مرز را به «خط کنترل واقعی» تغییر داد. از آن زمان تاکنون، دو کشور چندین بار درگیر شدهاند. ارتشهای آنها جزو بزرگترین و پیشرفتهترین ارتشهای جهان هستند.
مرز هند و چین در برخی از دورافتادهترین و کمجمعیتترین مناطق جهان قرار دارد، اما مهمتر از محل درگیری، پیامدهای آن است. هر جنگ احتمالی میتواند اعتبار هر دو کشور را در سطح منطقه و جهان تحتتأثیر قرار دهد و چین ممکن است از آن برای مهار رقبای منطقهای یا ایجاد فشار بر آمریکا استفاده کند. هند به دلیل تراکم جمعیت نزدیک مرز، آسیبپذیری بیشتری در مقابل تسلیحات چینی دارد.
تاکنون در عین حال، این تنشها باعث نزدیکی هند به آمریکا شده و وابستگی سنتی هند به خرید تسلیحات روسی را کاهش داده است.
دلایل احتمال جنگ: منطقه مستعد سوءتفاهم و تشدید بحران است. نیروهای دو کشور هنوز از حمل اسلحه در مرز منع شدهاند، اما درگیری ۲۰۲۰ در دره گالوان نشان داد که خشونت میتواند با اسلحه های ابتدایی و حتی سنگ و چوب رخ دهد.
فقدان سازوکارهای دیپلماتیک و کانالهای گفتوگو مانند «خط مستقیم مسکو-واشینگتن» باعث افزایش خطر محاسبات غلط شده است.
دلایل کاهشدهنده احتمال جنگ: رهبران هر دو کشور انگیزه کمی برای جنگ در این مناطق دورافتاده دارند. فشار اقتصادی داخلی هر دو کشور بسیار بالا است «هند نیازمند رشد پایدار اقتصادی و چین در حال عبور از دوران اوج جمعیت فعال است.» چین تلاش میکند روابط خود با هند را تقویت کند و از ایجاد درگیری بزرگ اجتناب میکند.
شبهجزیره کره؛ جنگ بیپایان
جنگ کره که نزدیک به سه نسل پیش آغاز شد، هرگز بهطور رسمی پایان نیافته است. منطقه غیرنظامی ۱۵۵ مایلی بین کره شمالی و جنوبی طی شش دهه به یکی از غیرقابل کنترلترین و محافظتشدهترین مناطق جهان تبدیل شده است. سئول در برد موشکهای کره شمالی قرار دارد.
جنگ از این جهت اهمیت دارد که اطلاعات آمریکا و غرب درباره کره شمالی بسیار محدود است. ۳۰ هزار نیروی آمریکایی در کره جنوبی مستقرند و در ساعات اولیه هر جنگ احتمالی در معرض خطر قرار می گیرند. این منطقه همچنین ممکن است تحت تأثیر درگیریهای دیگر، مانند حمله چین به تایوان یا ضعف آمریکا در دفاع از بالتیک، دچار پیامدهای دومرحلهای شود و حتی کره جنوبی یا ژاپن را به فکر توسعه تسلیحات هستهای بیندازد.
دلایل احتمال جنگ: کره شمالی کشوری گرفتار قحطی با حکومتی اقتدار گراست. کیم جونگ اون با سلاحهای هستهای قدرت بازدارندگی خود را حفظ کرده است و هرگونه احساس تهدید وجودی میتواند به اقدام غیرمنتظره وی منجر شود. فشارهای منطقهای و تحولات جهانی میتواند کره شمالی را تحریک کند.
دلایل کاهشدهنده احتمال جنگ: توانایی واقعی کره شمالی در پرتاب موفقیتآمیز تسلیحات هستهای غیرقابل اطمینان است. شبهجزیره کره نسبت به سالهای قبل پایدارتر شده و با سیاستهای ترامپ، کیم ممکن است احساس امنیت بیشتری کند. فشارهای بینالمللی و عدم نیاز فوری کیم به جنگ، احتمال درگیری گسترده را کاهش میدهد.
پولیتیکو در پایان گزارش تحلیل خود آورده است که ژئوپلیتیک غیرقابل پیشبینی است و تاریخ به ندرت طبق برنامه پیش میرود، بنابراین همیشه ناشناختههایی وجود دارند. ایالات متحده که زمانی بزرگترین نیروی ثبات جهان بود، اکنون بزرگترین «کارت وحشی» جهانی محسوب میشود.
اگرچه خطر درگیری بزرگ فوری نیست، اما سیاستها و اظهارات غیرقابل پیشبینی دولت ترامپ، نگرانی در پایتختهای خارجی را برانگیخته و میتواند پیامدهایی برای منافع آمریکا در سالهای آینده داشته باشد. علاوه بر تهدیدات سنتی، کارتلهای بینالمللی مواد مخدر هم جزو بزرگترین تهدیدات هستند.
رقابت قدرتهای بزرگ، بهویژه تنش میان آمریکا و چین، و حضور صدها ماهواره تسلیحاتی در مدار زمین، خطر درگیریهای فراگیر را افزایش میدهد.
ایرنا نوشت، در نهایت، بزرگترین خطر ممکن است یک درگیری غیرمنتظره باشد که هنوز مورد توجه نیست و با یک توییت یا پست رسانهای، نظم جهانی را بههم بزند.